اندیشه والا








فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو









آمار


  • امروز: 11
  • دیروز: 70
  • 7 روز قبل: 191
  • 1 ماه قبل: 2084
  • کل بازدیدها: 161813



  • احادیث امام حسین





    پس زمینه





     
      سفر علی محمد باب به اصفهان ...

    «علی محمدباب» قبل از سفر به بوشهر به پیروان خود در عتبات ، توقیعی(نامه ) نوشته بود که پس از سفر مکه به عتبات برمی گردد. بخاطر همین گروهی از «بابیان» در آنجا منتظر بوند اما بعد از حبس «علی باب» در نوروز 61 ، توقیعی  از او به آنها رسید که: «آمدن من به عتبات امکان ندارد و شما به اصفهان رفته و منتظر تعالیم جدید بمانید . و اگر مصلحت باشد شمارا به شیراز فرا می خوانم و گرنه در اصفهان بمانید و منتظر اراده خدا باشید.»

    «نبیل زرندی مورخ بهایی« در این خصوص بیان می کند : «وصول این توقیع که امتحان شدید برای اهل ایمان بود اثرات عجیبی در مومنین ایجاد کرد. بعضی در این امتحان لغزیدند و گفتند : چطور شد که سید باب بوعده خود وفا نکرد؟ آیا خلف وعده خود را هم به امر خدا می داند؟»

    در این زمان شیراز مبتلا به وبا بود و از طرفی «منوچهر خان معتمد الدوله(گرجی) »حاکم اصفهان با تحریک و تشویق «ملا حسین بشرویه» باعث شد «علی باب» فرصت را غنمیت شمرد و به سوی اصفهان حرکت کند. او در اصفهان در منزل «منوچهر خان گرجی» ساکن شد.

    ادامه »

    موضوعات: بهاییت
    [چهارشنبه 1398-01-07] [ 04:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آغاز حرکت علی محمد باب ...

    «علی باب» برای اینکه بتواند ادعا و حرکت خود را با روایات اسلامی تطبیق دهد به قصد سفر به مکه راهی بوشهر می شود -که از بوشهر حرکت کند- و در این سفر فقط «محمد علی قدوس» او را همراهی می کرد.

    در اینکه باب واقعا به مکه رفته یا نه و اینکه اگر رفته چه اتفاقاتی رقم خورده، بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد.

    بعد از این اتفاق «ملا صادق خراسانی» در یکی از مساجد شهر بوشهر، عبارت« اشهد ان علیا قبل نبیل باب، بقیه الله؛ شهادت می دهم که علی قبل از علی محمد باب بقیه الله است» را وارد اذان کرد و اعلام کرد که این کار را به دستور مستقیم باب انجام داد.

    وقتی این خبر به گوش «حسین خان» حاکم شیراز رسید سربازانی را برای دستگیری «باب» می فرستد ، اما «باب» برای رهایی از این مخمصه از ادعای خود دست کشید و اعلام توبه کرد.و این اولین توبه «باب» بود.

    با وجود اینکه منابع بهایی و بابی سعی دارند که «باب» را استوار در دعوت نشان دهند اما «نبیل زرندی» موزخ بهایی، اینگونه نقل می کند که:  «باب رو به جمعیت (که در مسجد وکیل شیراز بودند) کرد و گفت: لعنت خدا بر کسانی که مرا وکیل امام غادب بدانند، لعنت خدا بر کسانی که مرا منکر نبوت حضرت رسول بداند،لعنت خدا بر کسانی که مرا منکر انبیاء الهی بدانند، لعنت خدا بر کسانی که مرا منکر امامت امیر المومنین و سایر ائمه اطهار بدانند…»(1)

    بعد از این توبه، او شش ماه در خانه پدری خود محبوس و تحت نظر بود؛ اما باز هم دست از مدعیات خود برنداشته بود  

     پی نوشت:

    1-  تلخیص تاریخ زرندی،ص132

    موضوعات: بابیت
     [ 12:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امام علی علیه السلام از منظر بزرگان اهل سنت( قسمت اول) ...

    «بیهقی» یکی از دانشمندان معروف  «اهل سنّت »از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)  نقل می کند که حضرت فرمود: «من احبّ ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوحٍ(علیه السلام) فی تقواه و ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی عبادته فلینظر الی علی بن طالب علیه الصّلوة و السّلام؛هر کسی دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهداری نوح را(مشاهده نماید) و بردباری ابراهیم(نظاره کند) و به عبادت موسی(علیهم السلام) (پی ببرد) باید به علی بن ابی طالب(علیه السلام) نظر بیندازد.»

    منبع:  به نقل از شیخ طوسی، امالی،ص 416

    «عایشه» همسر پیامبر می گوید: هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به حالت احتضار درآمد فرمود: «ادعوا الی حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید» من به سراغ ابی بکر رفتم و او را احضار نمودم. وقتی ابابکر بر پیغمبر داخل شد حضرت به او نگاه کرد، سپس از او روگرداند و (برای مرتبه دوم) فرمود: «ادعوا الی حبیبی؛ محبوب مرا بخوانید. آنگاه حفصه عمر را احضار کرد پیغمبر همان رفتاری را که با ابو بکر داشت با عمر داشت. عایشه گوید: من گفتم وای بر شما پیامبر،  علی بن ابی طالب(علیه الله علیه و اله) را می خواهد به خدا سوگند ، جز علی را نمی خواهد. پس رفتند سراغ علی (علیه السلام)، وقتی که پیغمبر علی را دید، او را محکم به سینه چسبانید آنگاه در گوش آن حضرت هزار حدیث بیان فرمود که هر حدیثی راهگشای هزار حدیث بود.»

     منبع: برگرفته از : خصال صدوق، جامعه مدرسین، ج 2، ص 651

    «عمروبن میمون» از «ابن عباس» نقل کرده که رسول خدا(صلی الله علیه و اله ) به علی(علیه السلام) فرمود: «انت ولی کلّ مؤمنٍ بعدی؛یا علی! تو بعد از من رهبر و سرپرست تمام مؤمنین هستی.»

    منبع: المستدرک علی الصحیحین، اثر حاکم نیشابوری ج 3، ص 124

     

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام
    [چهارشنبه 1397-12-29] [ 08:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      امام علی علیه السلام از منظر بزرگان اهل سنت( قسمت دوم) ...

    «ابوبرزه» نقل می کند که:  پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله)در حالی که ما نشسته بودیم فرمود: روز قیامت از چهار چیز پرسش می شود قبل از آن که کسی قدم از قدم بر دارد: 1- از عُمر که کجا فانی نموده 2- از بدنش که کجا کهنه   کرده 3- و از مالش که از کجا آمده و کجا مصرف شده است 4- و عن حبّنا اهل البیت؛ و از دوستی ما اهل بیت پرسش می شود. عمر به پیامبر گفت: ؟ نشانه محبّت به شما بعد از شما چیست؟ راوی نقل می کند : پیامبر دست خود را بر سر علی - در حالی که در کنارش نشسته بود - قرار داد و فرمود: براستی محبّت به من بعد از (مرگ) من محبّت به این (علی) است.

      منبع: برگرفته از ، المناقب خوارزمی، ص 323

    همچنین «خوارزمی» در همان کتاب «مناقب» خود ذکر می کند: که بزرگانی از اهل سنت  همچون «ابن حجر» ، «خطیب بغدادی»، «سیوطی» ، «گنجی شافعی»، «ابن عساکر» ، «شیخ سلیمان قندوزی» و… از «ابن عباس» نقل کرده اند که گفت: «نزلت فی علی ثلاث مأئة آیه؛ سیصد آیه در شأن علی(ع) نازل شده است.»

    منبع: بر گرفته از المناقب، ص 267، ح 249

    المناقب الخوارزمی ،مناقب امیرالمومنین یا فضائل امیر المومنین مشهور به المناقب که توسط موفق خوارزمی نوشته شده، یکی از دهها کتاب مناقب که عالمان اهل سنت تالیف کرده اند

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام
     [ 03:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خیره الاماء( مادر امام جواد علیه السلام) ...

    «سبیکه مریسیه» کنیزی بود، اهل روستای «مریسه »«مصر »و از خویشان «ماریه قبطیه» همسر پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله ). اهل مریسه (نوبه) پیرو آیین مسیحیت بودند . «سبیکه» در اثر شکست اهل نوبه از مسلمانان به اسارت گرفته می شود . و در مدینه به خانه امام رضا (علیه السلام ) می رسد و با ایشان پیوند همسری می بندد .

    «سبیکه» که بعد از آن  توسط همسر به «خیزران» نام گذاری می شود ؛ بانویی است که  از  نظر فضایل اخلاقی در درجه والا  قرار داشت و جزء برترین زنان عصر خود بود. نام های دیگری نیز برای این بانو در تاریخ ذکر شده از جمله: «دُرّة،  ريحانه و كنيه ‏اش ام الحسن »بود. و بعد از تولد امام جواد (علیه السلام) لقب ،«طاهره و مطهره» را دریافت می کند .

    مقام این بانو حتی قبل از ورودش به خاندان عصمت توسط اهلبیت علیهم السلام یاد اوری می شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در باره این بانو می فرمایند: «بأبی ابن خیرة الاماء النوبیة الطیبة ؛ پدرم فدای فرزندی که از بهترین کنیزان اهل نوبه پدید خواهد آمد.  این روایت را امام رضا (علیه السلام ) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند.

    امام کاظم (علیه السلام )نیز در شان این بانوی با کرامت می فرماید: اى یزید بن سلیط، هنگامی که حضرت رضا (علیه السلام) را ملاقات نمودى به او بشارت بده که بزودى پسرى امانت دار و مبارک، براى او متولد مى شود، در این هنگام به او خبر بده، کنیزى که این پسر از او متولد مى شود، کنیزی از خاندان ماریه قبطیّه، کنیز رسول خدا (صلى الله علیه و آله) است و اگر توانستى سلام مرا به آن کنیز برسان  

    همچنین امام رضا (علیه السلام) همسر و مادر فرزندشان امام جواد (علیهماالسلام) را این گونه توصیف می کند می فرماید: «فرزندم جواد (علیه السلام)مانند عیسی بن مریم (علیهما السلام) است و مادرش که زنی طاهره و مطهره بود او را به وجود آورد

    منابع:

    *بحار الانوار ،ج5، ص21

    *الارشاد،ج2 ،ص 385

    *منتهی الامال،ج2،ص571

    *موسوعه الامام الاجواد،ج 1، ص32

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام جواد علیه السلام
    [شنبه 1397-12-25] [ 10:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      لیله الرغائب، شب میل به بخشش ...

    «رغائب» جمع “رغیبه” یعنی : چیزی كه مورد رغبت و میل است ؛ همینطور  به معنای عطا و بخشش فراوان. اگه معنای اول را بگیریم، “لیله الرغائب” می شود؛ یعنی شبی كه میل و توجه به عبادت و بندگی در آن زیاد است و بندگان خوب خدا در این شب تمایل زیادی به رفتن به در خانه خداوند دارند. اگر معنای دوم باشد، “لیله الرغائب” یعنی شبی كه در آن عطاء و بخشش خداوند فراوان است و بندگان مخلص خداوند با رو آوردن به درگاه او،شایستگی دریافت عطاوبخشش حق پیدا می کنند.

    در متون دینی روایتی متقن و محکم در مورد این شب وارد نشده است جز، روایتی که گفته می شود در منابع اهل سنت آمده، اما  سید  ابن طاووس (ره) در اعمال ماه رجب از قول رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) چنین نقل می کند:

    « لا تغفلوا عن أوّل لیله جمعه منه، فإنّها لیله تسمّیها الملائکه لیله الرغائب، و ذلک انّه إذا مضی ثلث اللیل لم یبق ملک فی السماوات و الأرض الّا یجتمعون فی الکعبه و حوالیها، و یطّلع اللّه علیهم اطلاعه فیقول لهم: یا ملائکتی سلونی ما شئتم، فیقولون: ربنا حاجتنا إلیک ان تغفر لصوّام رجب، فیقول اللّه تبارک و تعالی: قد فعلت ذلک. ثم قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: ما من أحد صام یوم الخمیس أوّل خمیس من رجب ثم یصلّی بین العشاء و العتمه اثنتی عشره رکعه، یفصل بین کلّ رکعتین بتسلیمه……. ثم قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله: و الذی نفسی بیده لا یصلّی عبد أو أمه هذه الصلاه إلّا غفر اللّه له جمیع ذنوبه، و لو کانت ذنوبه مثل زبد البحر و عدد الرّمل و وزن الجبال و عدد اوراق الأشجار، و یشفع یوم القیامه فی سبعمائه من أهل بیته ممّن قد استوجب النار” (1)

    اما در ارزش این شب و احیای آن همین بس است که علما خود آن را به قصد رجا احیا می کنند و به آن توصیه.

    در این احیا هر دو  دنبال بهانه هستند هم بنده هم معبود. بنده به دنبال نیاز است و معبود به دنبال ناز

    معبود دنبال خریدن ناز بنده است تا جایی که می فرماید:«اگر آنان که از من روی گردانیده اند، می دانستند که چه قدر منتظر آنان هستم، از شوق می مردند»(2)  و  می گوید:  «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»(3) ؛  «فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»(4)؛  و «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»(5) و بنده به دنبال نیاز و اتصال است و می گوید :

    « سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد/  ما به او محتاج بودیم، او به ما مشتاق بود»(6)

    پس امشب ما هستیم و نیاز  و معبود است و ناز

    خدا تنها روزنه ی امیدی است که هیچ گاه بسته نمیشود//تنها کسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد

    تنها کسی است که با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت//تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد

     تنها کسی است که محرمت میشودوقتی همه  تنهایت گذاشتند//تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام میگیرد نه با تنبیه کردن

    منابع:

    1-  اقبال الأعمال،ج۲،ص۱۵۳

    2- حدیث قدسی، میزان الحکمه، ج 4، ح 2797

    3-  بقره، آیه 222

    4- آل عمران، آیه 76

    5- ال عمران، آیه 134

    6- دیوان حافظ

     

    موضوعات: مناسبات, لیله الرغائب
    [جمعه 1397-12-24] [ 02:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      داستان هایی از زندگی امام هادی علیه السلام ...

    متوكل، خلیفه سفاك عباسی، از توجه معنوی مردم به امام هادی علیه السلا م ترسیده بود و از اینكه مردم با میل خودحاضر بودند فرمان او را اطاعت كنند رنج می برد . از سویی، برخی اطرفیان به او گفتند ممكن است علی بن محمد (امام هادی)  قصد انقلاب داشته باشد و بعید نیست اسلحه و یا لااقل نامه هایی در خانه اش پیدا شود.

     متوكل یك شب بی خبر و بدون سابقه، نیمی از شب وقتی  همه ی چشمها به خواب رفته بودند ، عده ای از دژخیمان و خود را فرستاد ، خانه ی امام را تفتیش كنند و خود امام را هم حاضر نمایند. متوكل این تصمیم را در حالی گرفت كه مجلس شرابی تدارک دیده بود.. مأمورین سرزده وارد خانه ی امام شدند و اول به سراغ خودش رفتند. او را دیدند كه اتاقی را خلوت كرده و فرش اتاق را جمع كرده، بر روی ریگ و سنگریزه نشسته به ذكر خدا و راز و نیاز مشغول است. وارد سایر اتاقها شدند، از آنچه می خواستند چیزی نیافتند. ناچار فقط  خود امام را به حضور متوكل بردند.

    وقتی كه امام وارد شد، متوكل در صدر مجلس بزم نشسته مشغول میخوارگی بود. دستور داد كه امام پهلوی خودش بنشیند. امام نشست. متوكل جام شرابی كه دردستش بود به امام تعارف كرد. امام امتناع كرد و فرمود

    ««به خدا قسم كه هرگز شراب داخل خون و گوشت من نشده، مرا معاف بدار»

     متوكل قبول كرد، بعد گفت: «پس شعر بخوان و با خواندن اشعار نغز و غزلیات آبدار محفل ما را رونق

    ده »

    فرمود. «من اهل شعر نیستم و كمتر، از اشعار گذشتگان حفظ دارم»

    متوكل گفت: «چاره ای نیست، حتما باید شعر بخوانی.»

    امام شروع كرد به خواندن اشعاری

    «باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم غلب الرجال فلم تنفعهم القلل / و استنزلوا بعد عز عن معاقلهمو اسكنوا حفراً یا بئس ما نزلواقله های بلند را برای خود منزلگاه كردند، و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی می كردندولی هیچ یك از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد آخرالامر از دامن آن قله های منیع و از داخل آن حصنهای محكم و مستحكم به داخل گودالهای قبر پایین كشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند)

    ناداهم صارخ من بعد دفنهماین الاساور و التیجان والحلل این الوجوه التی كانت منعمةمن دونها تضرب الاستار والكلل (در این حال منادی فریاد كرد و به آنها بانگ زد كه: كجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنه ها و شكوه و جلالها؟ / كجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها كه همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشت؟) 

    فافصح القبر عنهم حین سائلهمتلك الوجوه علیها الدود تنتقل / قد طال ما اكلوا دهراً و ما شربوافأصبحوا الیوم بعد الاكل قد اكلوا» (قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره های نعمت پرورده عاقبة الامر جولانگاه كرمهای زمین شد كه بر روی آنها حركت می كنند!/ زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها كه خورنده ی همه ی چیزها بودند مأكول زمین و حشرات زمین واقع شده اند!)

    صدای امام با طنین مخصوص و با آهنگی كه تا اعماق روح حاضرین و از آن جمله خود متوكل نفوذ كرد این اشعار را به پایان رسانید. نشئه ی شراب از سرمستان پرید. متوكل جام شراب را محكم به زمین كوفت و اشكهایش مثل باران جاری شد

    به این ترتیب آن مجلس بزم درهم ریخت و نور حقیقت توانست غبار غرور و غفلت را، ولو برای مدتی كوتاه، از یك قلب پرقساوت بردارد.

     

    بر گرفته از بحارالانوار ، ج 2، احوال امام هادی، ص 149  و داستان راستان،شهید مطهری،جلد اول

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام هادی علیه السلام
    [یکشنبه 1397-12-19] [ 10:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قره العین - فتانه آشوبگر ...

    «فاطمه بیگم ام سلمه زرین تاج برغانی قزوینی» ملقب به «قره العین»، زنی زیبا رو که در خاندان اهل علم متولد شد . با توجه به خاندان اهل علم خود، او نیز از علم بی بهره نبود.

    «قره العین» از پیروان «فرقه شیخیه» که از طریق «میرزا محمد علی قزوینی» شوهر خواهر خود ، با «علی محمد باب» و فرقه بابیه آشنا می شود و در جرگه پیروان آن فرقه و «حروف حی» در می آید.

    او در تاریخ بابیه و بهاییه نقش موثر و فعال داشت. وی در «واقعه بِدَشت» که محل جدایی مسلمانان از بابیه بود، بدون حجاب و با آرایش و زینت ظاهر می شود. این کار امری جدید و بر خلاف عرف و شریعت بود. او اعلام می کند که « امروز روزی است که قیود تقالید سابقه شکسته شد » او  رسما نسخ اسلام و پایان مسلمانی را اعلام کرد.

    سر انجام او بعد از ختم آشوب قلعه شیخ طبرسی در سال 165 ه.ق در نور مازندران باز داشت شده به تهران فرستاد می شود و در خانه میرزا محمد کلانتر زندانی می شود بعد از 3 سال در باغ ایلخانی اعدام و جسدش در همان باغ در چاه دفن شد.

    موضوعات: بابیت, فرق و مذاهب
    [یکشنبه 1397-12-05] [ 05:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اسامی حروف حی در بابیت ...

    اسامی حروف حی در  فرقه بابیت

    موضوعات: بابیت, فرق و مذاهب
     [ 02:36:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حروف حی در بابیت ...

     

    حروف حی اولین یاران علی محمد باب(بابیت قسمت سوم)

    علی محمد باب در ابتدا ادعای خود را نزد ملا حسین بشرویه ای مطرح کرد. ملا حسین  یکی از شاگردان سید کاظم رشتی شیخی مذهب بود. ملا حسین تبلیغات خود را برای علی باب آغاز می کند و در مدت هفت ماه تبلیغ برای باب باعث جذب 17 نفر از دیگر شاگردان سید کاظم به باب می شود. در فرقه بابیه این هجده نفر به «حروف حی» معروف می شوند.

    علی محمد باب در جاهای مختلف در توصیف حروف حی از تعابیر اغراق امیز و عجیب استفاده می کند.

    یکی از نمونه هایی این توصیف ها:

    «حضرت رب اعلی در کتاب بیان- در ادعای باب کتاب آسمانی بابیت و از جانب خداست- در باب ثانی از واحد خامس می فرماید: لایق است بر مقتدرتریندر بیان هجده مسجد جدا جدیدا به اسم حروف حی من یظهره الله بنا کنند که مدل باشد از برای حروف حی اول و در آنها تسبیح و تقدیس و توحید و تعظیم الهی را به جا آورند و در آنها هر قدر که  توانند ارتفاع دهند مصباح را که در آن اسراف نبوده و نیست…»

    این اوصاف به قدری اغراق آمیز بود که مورد اعتراض گروهی از حروف حی و جدا شدن آنها از باب شد.

    «اشراق خاوری مبلغ مشهور بهایی » نقل می کند که : از جمله حروف حی معترض به علی باب ،«ملا حسین بجستانی» است که در عراق زندگی می کرد . ملا حسین در اعتراض به توصیفات اغراق امیز بیان می کند: «از آن جهت که من از آن نفوس محسوب می شوم و به نفس خود عارف و مشاهده می نمایم که ابد قابل این اوصاف نبودم و نیستم.»

     

    موضوعات: بابیت, فرق و مذاهب
    [شنبه 1397-12-04] [ 03:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت