داستان توبه «بشر حافی» با کلام امام موسی کاظم علیه السلام | ... | |
مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی رضواناللهتعالیعلیه توبۀ بشر را اینطور نقل می کنند: حضرت امام کاظم علیهالسّلام از خانه بِشْرِ حافى در بغداد عبور میکردند، که صداى غنا و رقص و نى به گوش حضرت رسید، در این حال کنیزى از منزل خارج شد. حضرت به او فرمودند: « یَا جَارِیَةُ! صَاحِبُ هَذَا الدَّارِ حُرٌّ أَمْ عَبْدٌ؟! فَقَالَتْ: بَلْ حُرٌّ. فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: صَدَقْتِ؛ لَوْ کَانَ عَبْدًا خَافَ مِنْ مَوْلَاه ؛ خانم! مالک این خانه آزاد است یا بنده؟! گفت: آزاد است» حضرت کاظم علیهالسّلام گفت: راست گفتى؛ اگر بنده بود، از آقاى خود مىترسید و چنین کارى نمىکرد.» آن کنیز چون بازگشت، آقاى وى که بر سر سفره شراب بود گفت: چرا دیر برگشتى؟! کنیز گفت: مردى با من چنین و چنان گفت. بشر در این حال فوراً با پاى برهنه (حافیاً) از منزل بیرون شد تا حضرت امام کاظم علیه السّلام را دیدار کرد، و عذر خواهى نمود و گریست، و از کردارش و عملش شرمنده شد، و بر دست آن حضرت توبه نمود. منبع: نور ملكوت قرآن، علامه آیتالله حسینی طهرانی، ج ۳ ص ۲۸۱
[دوشنبه 1398-01-12] [ 01:45:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|