اندیشه والا








فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو









آمار


  • امروز: 95
  • دیروز: 46
  • 7 روز قبل: 193
  • 1 ماه قبل: 2112
  • کل بازدیدها: 161859



  • احادیث امام حسین





    پس زمینه





     
      داستان اعمال ام داوود ...

    اعمال ام داوود

     فاطمه دختر عبدالله بن ابراهیم و همسر حسن مثنی- از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام - که بخاطر نام پسرش معروف شد به ام داوود. او مادر رضاعی امام صادق علیه السلام بود.

    در روزگار حکومت منصور دوانقی و اختناق آن زمان ،  لشکری به سوی مدینه فرستاده شد و در درگیری این لشکر با  محمدبن عبدالله بن حسن مثنی، او و برادر او ابراهیم را کشت . در این درگیری عبدالله محض پدر محمدو ابراهیم  و تعدادی از سادات حسنی دستگیر و اسیر شدند ،از جمله افرادی که بند کشیده شدند داوود فرزند فاطمه بود.زندانی ها از مدینه به بغداد منتقل شدند ودر  سیاه چال منصور دوانقی زندانی شدند.

    ام داوود نقل می کند: مدتی گذشت و من از سرنوشت پسرم بی خبر بودم. گاهی خبر از مرگ او را می آوردند و گاهی خبر از گرفتاری او در زندان های مخوف بغداد. روز به روز به غم جانکاهم افزوده می شد و از هر مومنی می شناختم درخواست دعا برای برگشت فرزندم می کردم؛ اما نتیجه ای حاصل نشد.

    روزی خبر رسید که امام صادق علیه السلام بیمار شده اند و من برای عیادت ایشان وارد منزلشان شدم. امام علیه السلام وقتی حال مرا دیدند، از وضعیت داوود پرسیدند. با گریه و آه عرض کردم : پسرم در سیاه چال های منصور زندانی است و من از سرنوشت او خبری ندارم. به امام صادق علیه السلام عرض کردم که برای داوود که برادر رضاعی شماست دعا کنید.

    امام « علیه السلام » وقتی حال مرا مشاهده نمودند، فرمودند: چرا دعای استفتاح نخواندی ؟ مگر نمی دانی که با این دعا ،درهای آسمان گشوده می شود و فرشتگان الهی مژده اجابت را برای دعا کننده می اورند. هیچ حاجتمند و درد مند و دعا کننده ای مایوس نمی شود ،و خداوند هم پاداش این دعا را بهشت قرار داده است ؟

    با شنیدن این خبر، به امام علیه السلام عرض کردم  : مولای من این کدام دعاست و چه آدابی دارد؟ در ادامه امام صادق « علیه السلام » فرمودند: ام داوود! ماه رجب نزدیک است و در این ماه مبارک دعا مستجاب می شود، وقتی ماه رجب رسید ، سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را ،که ایام بیض نام دارد ،روزه بگیر ، نزدیک ظهر پانزدهم غسل کن ،هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده و…

     حضرت علیه السلام اعمال را با اداب کامل تعلیم داد.ام داوود نقل می کند:  دستور  اعمال را از امام صادق علیه السلام گرفتم و راهی منزل شدم.

    وقتی ماه رجب  رسید، برطبق دستور ایشان عمل کردم. شب شانزدهم از نیمه گذشته بود ،پیغمبر « صل الله علیه و آله » و جمعی از فرشتگان و پیامبران و صالحانی را که برای آنها دعا و رحمت فرستاده بودم ، در خواب دیدم ،رسول خدا « صل الله علیه و آله » به من فرمود : ای ام داوود این جماعتی را که مشاهده می کنی ،شفیعان تو هستند، برای تو دعا کرده اند و مژده می دهند که ،حاجت تو برآورده شده است ،خداوند تو را مشمول رحمت خود قرار داده ،محفوظ می دارد ، فرزند تو را هم حفظ می کند ،و او را سالم به آغوش تو برمی گرداند .

    صبح همان روز به خاطر وعده پیامبر نور امیدی که در دل غم زده ام روشن شد. چند روزی گذشت و من همچنان امیدوار بودم. یک روز ناگاه در خانه باز شد ،و فرزندم بر من وارد شد.

    از او درمورد آزادیش پرسیدم  و او توضیح داد : مادر !من در زندان بغداد بودم ،دست و پایم را به بند کشیده بودند ، روزگار تلخ و درد ناکی داشتم ، اما همین که نیمه رجب گذشت ، شب شانزدهم در خواب دیدم ، ناهمواری ها ی زمین برایم هموار شده ، وتو را دیدم که روی قطعه حصیری نشسته بود ی ونماز می خواندی و برایم دعا می کردی واطراف تو را چند نفر گرفته و بادست و سر بسوی آسمان ، در حال تسبیح وذکر خدا بودند ، می توانم ببینم . و آن شخصیت نورانی را هم که فهمیدم جد ما رسول خداست مشاهده کردم ،و به من هم فرمود : ای پسر پیر زن صالح !ناراحت نباش ، خداوند دعای مادرت را در حق تو مستجاب گردانیده است .

    همین که از خواب بیدار شدم ،ماموران زندان آمدند ،سراغ مرا گرفتند ، همان شبانه مرا منصور بردند. او دستورداد غل و زنجیر از دست و گردنم باز کردند ، مبلغ ده هزار دینار به من داد ، مهربانی و شفقت کرد ،ماموران او همان شبانه مرا به شتری سوار کردند ،و به مدینه رساندند.

    فاطمه نقل می کند: داوود را نزد امام صادق « علیه السلام » بردم ،وحضرت به او فرمودند:  علت آزادی تو از زندان این بود که ، منصور دوانیقی، علی « علیه السلام » را در خواب دیده بود ، و آن حضرت فرموده بود : اگر فرزند مرا آزاد نکنی ، ترا در آتش خواهم انداخت ،منصور هم در حالی که لهیب آتش را نزد خود مشاهده می کرد ،ناچار به آزادی تو اقدام کرد !

     ام داوود می گوید  پسرم : از امام صادق « علیه السلام » سوال می کند  آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم می توان خواند ؟ حضرت پاسخ می دهند : اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود ، این دعا را می توان خواند ،و هر کس هم به این دعا اقدام کند پس از پایان خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار می دهد .

    پ. ن

     داستان اعمال ام داوود در کتاب های: فضائل الاشهر الثلاثه ، شیخ صدوق و اقبال الاعمل سید بن طاووس نقل شده است. و کتاب های معتبر شیعی مانند « بلد الامین، بحار الانوار و مفاتیح الجنان» به نقل از این دو کتاب ماجرا را نقل کردند. 

    موضوعات: فرق و مذاهب, سیره پیشوایان, مناسبات
    [شنبه 1399-12-09] [ 12:34:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خدیجه سلام الله علیها سید نساء قریش ...

     خدیجه سلام الله علیها  زنی بود منحصر به فرد. او در جامعه آن روز مکه، در اوج جوانی اهل تجارت و کسب و کار بود و در هوش و زکاوت زبان زد عرب. اهل مکه او را مقلب به القابی شایسته کردند: « بانوی عاقل،خرمند،بانوی بانوان قریش ؛ سیده نساء القریش ».

    در اوج دارایی و ثروت، دستگیر محرومان بود انقدر دستگیری نمود تا« اُمُّ الیتامی» و «اُمُّ الصعالیک» نام گرفت. وسرانجام آن ثروت را در راه اعتلای دین خرج نمود. در روزگاری که عفت و پاکی گوهر کمیاب بود اومفتخر به طهارت شد. «طاهره» یعنی پاک سرشت؛ او  در همان زمان هم به دنبال معنویت بود،مانند رفتار جوانان دوران جاهلیت عمل نمی‌کرد و کاری به خوشگذرانی‌ها و کار‌های پوچ دیگران نداشت. در انجیل هم معروف بود به «مبارکه»

    خدیجه سلام الله علیها چنین بود که پیامبر صلی الله علیه و اله در مورد ایشان فرمودند:  «ما قام ولا استقام دینی إلا بشیئین: مال خدیجة و سیف علی بن أبی طالب، پا برجا نشد و ایستادگی نکرد دین من مگر بر دو چیز: مال خدیجه و شمشیر علی بن ابی طالب»

    عایشه نقل می کند: که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) از خانه بیرون نمی رفت مگر آنکه خدیجه (علیهاالسلام) را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمود. روزی از روزها غیرت مرا گرفت و گفتم: خدیجه پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) غضبناک شد به طوری که موهای جلوی سرش از خشم تکان می خورد، سپس فرمود: نه به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده است، ایمان آورد وقتی مردم کافر بودند، مرا تصدیق کرد زمانی که مردم مرا تکذیب کردند، در اموال خود با من مواسات کرد وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود.

    موضوعات: مناسبات, سالروز ازدواج پیامبر ص و خدیجه س, حضرت خدیجه سلام الله علیها
    [دوشنبه 1399-08-05] [ 11:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رسانه های دوران و انکار غدیر ...

    فاصله غدیر و آن اجتماع عظیم ، آن تبریک ها و آن خطبه تا رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) تنها 70 روز فاصله بود. در هفتاد و یکم روز همه چی تغییر می کند و آن اتفاق عظیم انگار می گردد. اتفاقی شاهدش حداقل ثبت شده 10 هزار نفر بود. آن هم در حضور صاحبه هایی مانند عمر بن خطاب ، عایشه همسر پیامبر(صلی الله علیه و اله)، عثمان بن عفان خلیفه سوم، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، زبیر ، جابر بن عبدالله انصاری، عباس بن عبدالمطلب، ابوهریره که ماجرا را بدون واسطه نقل کرده اند.  عامل این انکار و سانسور چه بود؟؟؟؟؟؟

    نمونه ای از علت این سانسور خبری را از زبان عالم اهل سنت در این کلیپ ببینیم

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام, عید غدیر
    [شنبه 1399-05-18] [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ریشه های عدم پذیرش ولایت علی علیه السلام توسط خواص ...

     

    آیا جامعه ای که خواص آن اینگونه هستند، می تواند پذیرای غدیر  و لایت باشد؟؟؟

    هرگاه خواص جامعه جزء  کسانی باشند که به صراحت با احکام االهی و دستورات رسول او در زمان حیات نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) مخالفت کنند چگونه می توانند بعد از حیات او پایند باشند آن هم در خلافت، که آنها آن را مسند قدرت می دانند نه مقام الهی

    نمونه ای از تخلف از دستورات رسول اکرم صلی الله علیه  و آله در آستانه غدیر خم این بود که:

    1- تحریم سنت جاهلی در حج :

    رسم عرب این بود تا هر زمانی که در مکه باشند حتی اگر ماهها قبل از حج باشند احرام می بنند و در 8 ذی الحجه به صحرای عرفات و بعد از آن  به مشعرو  منی میروند و همچنان در حال احرام  باقی می مانند.

    پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله- بعد از ورود به مکه در 4 ذی الحجه این حکم رو لغو کرد و دستور داد حجاجی که قربانی ندارند بعد از طواف و سعی و تقصیر از احرام خارج شوند و تمام محرمات احرام بر آنها حلال است حتی همبستری با زنان خود.اینجا بود که صحابه و خواص به مخالفت با پیامبر- صلی الله علیه و آله-  برخاستند و با عباراتی زننده اعتراض خود را نشان دادند عبارت و حرکاتی  که تاریخ نیز از نقل آنها باید شرمسار باشد.

    تمام این عبارات در روایات کتب اهل سنت از جمله صحیح بخاری نقل شده است.(1)

    زشتی این عبارات و برخورد آنها به حدی بود که عایشه آنها را نفرین کرد. و در صحیح مسلم این مطلب را این طور نقل می کند:

    عن عایشه آنها قالت: قدم رسول الله لاربع مضین من ذی الحجه او خمس فدخل علیّ و هو غضبان فقلت من اغضبک یا رسول الله  ادخله الله النار قال او ما شعرتِ انی امرت الناس بامرٍ فاذا هم یترددون….(2) 

    آیا کسانی که عبارات  این عبارات زننده را در خصوص حکمی در یک عبادات در پاسخ پیامبر -صلی الله علیه و آله- دادند می توانند غدیر و خلافت امیر مومنین- علیه السلام-  را بپدیزند.

     

    2- اهانت عایشه :

    در مسیر غدیر و چند روز قبل از غدیر خم  رفتاری از همسر حضرت رسول - صلی الله علیه و آله-برای یک مسله ساده سر می زند که نشان از عدم فرمانبری او از پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - است.

    در مسند ابو یعلی که از کتب معتبر اهل سنت و مورد پذیرش وهابیت آمده: عایشه می گوید: شتر من ، شتری رهوار با بار سبک بود در حالی که شتر صفیه- همسر دیگر -پیامبر- صلی الله علیه و آله - شتری تنبل با باری سنگین.پیامبر دستور داد بار شتر ها را جابه کنند. تا سرعت حرکت کاروان بیشتر شود. من کفتم پناه بر خدا!ببینید این زن یهودی چطور بر پیامبر- صلی الله علیه و آله - مسلط شده . پیامبر - صلی الله علیه و آله - فرمود: ای عایشه فقط بخاطر سنگینی بار شتر صفیه بارها را جابه جا کردم تا حرکت کاروان سریعتر شود. عایشه می گوید : به پیامبر - صلی الله علیه و آله -گفتم : تو فکر می کنی پیامبر خدایی: پیامبر - صلی الله علیه و آله - لبخند زد و فرمود: آیا تو شک داری؟ گفتم اگر چنین است چرا عدالت رعایت نکردی؟ پدرم وقتی سخنانم را با پیامبر - صلی الله علیه و آله - شنید با عصبانیت آمد و سیلی محکمی به صورتم زد. پیامبر - صلی الله علیه و آله - به ابو بکر فرمود : آرام باش! پدرم گفت : مگر نشنیدید چه گفت؟ پیامبر- صلی الله علیه و آله - فرمود: هنگامی که زنان به یکدیگر حسادت می ورزند هیچ متوجه  نمی شوند.(3)

     

    3- اما اهانتی دیگر از عایشه:

    مخالفت دیگر از عایشه در کتب اهل سنت نقل شده  و اهانت به پیامبر - صلی الله علیه و آله -بود.

    خوله، دختر حکیم زنی بود که بدون مهر خود را به پیامبر - صلی الله علیه و آله -بخشید. عایشه گفت: آیا زن ها حیا نمی کنند که خودشان را به مردی می بخشند؟ در این زمان آیه « ترجی من تشاءُ منهنَّ و تووی الیک من تشاء… از زنان خود هر که را می خواهی به نوبت موخر دار و هر که را خواهی با خود نگه دار…» در این زمان بود که عایشه گفت: می بینم که خدایت هوایت را دارد.(4)

    دقت کنید به اهانت ها: اول اینکه پیامبر - صلی الله علیه و آله -را در ردیف بقیه مردها قرار داده و اینکه کارهای پیامبر- صلی الله علیه و آله - از روی امیال شخصی است و سوم اهانت و اتهامی که به خدا وارد کرده است.

    وقتی همسر پیامبر - صلی الله علیه و آله - در این موارد جزیی نتواند رفتار و دستور رسول خدا - صلی الله علیه و آله -را تحمل کند آیا می تواند در زمینه خلافت نظر پیامبر - صلی الله علیه و آله -وقتی بر خلاف نظر اون هست تحمل کند؟؟؟؟؟؟؟؟

    نمونه دیگری از مخالفت های خواص به فرمانهای پیامبر- صلی الله علیه و آله - این است که در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است که:

    ابو وائل می گوید: در صفین بودیک که سهیل بن حنیف برخاست و گفت : ای مردم !مواظب خودتان باشید، ما در حدیبیه با پیامبر بودیم و اگر بنا بود بجنگیم می جنگیدیم؛ تا اینکه عمر بن خطاب نزد پیامبر - صلی الله علیه و آله -آمد و گفت ای رسول خدا مگر نه این است که ما حقیم و آنان باطل؟ پیامبر - صلی الله علیه و آله -فرمود: آری. عمر گفت مگر نه اینکه کشته های ما بهشتی و کشته های آنان جهنمی پیامبر - صلی الله علیه و آله -فرمورد : آری عمر گفت پس چرا با ذلت باز گردیم و نباید خدا بین ما و آنها حکم کند؟ پیامبر - صلی الله علیه و آله -فرمود: مردک!این که با تو سخن می گوید پیامبر خداست و بر خلاف فرمان پروردگار کاری انجام نمی دهد.(5)

     

    نمونه های متعددی از سرپیچی خواص از دستورات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیات و در آستانه رحلت ایشان در کتب معتبر شیعه و اهل تسنن نقل شده که که در این مجمل نمی گنجد….

     

    منابع:

    1- صحیح بخاری،ج 1- ص368- کتاب ابواب تقصیر الصلاه و صحیح مسلم ج 2 ص 567- کتاب الحج باب 33

    2- صحیح مسلم،ج2-ص879-باب بیان وجوب الاحرام 

    3- منبع: مسند ابی یعلی، ج8 ص129 انتشارات: دار المامون للتراث- دمشق

    4- منبع: صحیح بخاری، ج5، 1966 کتاب70- کتاب النکاح باب 30 بیروت 1407

    5- صحیح بخاری،ج3 ص3011 کتاب62- کتاب ابواب الجزیه و کتاب الجهاد و  صحیح مسلم، ج3 ص 1787 باب 34(باب صلح حدیبیه) انتشارات دار احیا تراث العربی –بیروت

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام, عید غدیر
    [سه شنبه 1399-05-14] [ 02:47:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عید قربان محکی برای یقین و ایمان ...

    شاید هر روز ما عید قربان می شود

    قصه های قرآنی ، ظاهری دارند و  باطن. و اگر این باطن نبود، هرگز قران کتاب هدایت همگانی نمی شد.  

    عید قربان، یاد آور قصه ای از قصه های قرآنی است که  ظاهرش قصه پدری است که به امر پروردگارش و با ایمان قلبی فرزندش را به قربانگاه برد. اما این قصه را می توان طور دیگری خواند  : اسماعیل ، حکایت و نماد آورده های ماست،و ابراهیم خود ما هستیم.  

    خداوند در همه عصرها از همه مدعیان ایمان، می خواهد با ارزش ترین داشته هایشان را به قربانگاه بیاورند.

     کافران، مشرکان، منافقان و آتئیست ها، طرف سخن خدا نیستند . روی سخن  او با ماست که مدعی ایمان  هستیم .

    گویی به ما می گوید هر کدام از شما برای من باید چیزی را قربانی کنید. از آنچه بیشتر خواهان و  طالب هستید.

    مثلا کسی که حافظه خوبی دارد، بخشی از حافظه اش را ببخشید برای حفظ روایات و آیات من. آنکه عمری دارد و سلامتی و توان، بخشی از عمر خود را برای من بیاورد . فقط برای من. نه حتی برای زندگانی حلال .

    درس بخواند فقط برای من.  کار کند فقط برای من.  پول در بیاورد فقط  برای من.  بچه بزرگ کند  فقط برای من.  

    و این بخشیدن و صرف کردن  مصداق  قربانی کردن خویش برای خداست.  و هرگاه  این گونه شود. شاید هر روز ما عید قربان  می شود.

    اما، هرگاه به این بیاندیشیم که در عوض این قربانی کردن، خداوند چه چیزی به ما می بخشد، این ایمان،  ایمان تاجرانه است. این ایمان  بد نیست اما ایمان خالص نیست.  

    این گونه فدا شدن برای خدا بدون طمع داشتن به بهشت و پاداش،  شاید معنای حقیقی عید قربان باشد.

    موضوعات: مناسبات, عید قربان
    [جمعه 1399-05-10] [ 12:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      امام خمینی از دیدگاه اندیشمندان سیاسی جهان (1) ...

    موضوعات: مناسبات
    [چهارشنبه 1399-03-14] [ 07:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حضرت خدیجه سلام الله علیها در کلام بزرگان ...

    ام المومنین  خدیجه سلام  الله علیها

    خدیجه زنی دور اندیش ، شریف و خردمند که در جاهلیت  معروف به طاهره بود.  برای اسلام وزیر صداقت بود.  شریف ترین زنان قریش از لحاظ نسب  و از همه ی آنها ثروتمندتر . همه ی قوم  بر ازدواج با او حریص بودند، اگر  می توانستند.  همواره  نیاز تهیدست را برآورده می کرد، و گرسنه را اطعام می نمود، و برهنه را می پوشانید.  در اخلاق ونسب و ثروتش میان قوم خود یگانه و منحصر بود. خدیجه از بهترین زنان پیغمبر صلی الله علیه و اله  و محبوبترین آنها  نزد ایشان بود. رسول خدا صلی الله علیه واله  به او احترام می گذاشت، و در همه ی کارها با او مشورت می کرد. او نخستین کسی بود که به پیغمبر ایمان آورد، و پیغمبر تا زمانی که خدیجه  در قید حیات بود ، هرگز همسر دیگری برنگزید. همه ی فرزندان آن حضرت جز ابراهیم از خدیجه اند.  اطمینان ،  تصدیق  و ایمان  خدیجه به مردی که او را دوست می داشت تا واپسین لحظات زندگی روز به روز بیشتر می شد.  خدیجه از دردهای مبارزه ای که  پیغمبر در آن وارد می شد استقبال می کرد، و در امواج این پیکار دوشادوش با او  فعالیت و  شکیبایی  می کرد ؛ بی آنگه سست شود یا هراسی به دل راه دهد. بلکه از این پل های غم و اندوه، و حوادث سنگین، با تبسمی از بزرگواری و عظمت عبور می کرد، آن چنان که نظیر این جز از سازندگان تاریخ سابقه نداشته است. او با سینه ی باز و گشاده و قامت شعله ور از ایمان، خود از طوفان حوادث استقبال می کرد، بی آنکه احساسی از بازتابی ویرانگر، و یا اضطرابی مانند  صاعقه داشته باشد. خدیجه بر این حریص بود که رضایت پیامبر را به هر شکل ممکن جلب نماید. و هرگز از او چیزی دیده نشد که موجب خشم و غضب آن حضرت شود، چنانکه از دیگران دیده شد.

    پیامبر صلی الله علیه و اله خطاب به ام المومنین سلام الله علیها می فرماید :ای خدیجه! خداوند متعال هر روز به وجود تو چندین بار به ملائکه اش مباهات می کند

    منابع:

    1- اعیان الشیعه، ج 15، ص  79 ،                  2- سیر اعلام النبلاء، ج2 ،                        3  - اسدالغابه، ج5، ص 439،     4- سیره ابن هشام، ج1، ص 200 ،          5- تذکره الخواص، ص 312 ،                 6-صفوه الصفوه، ج2، ص 2،            7- عقیله الوحی، ص 20

     

     

     

     

     

     

     

     

    موضوعات: مناسبات
    [دوشنبه 1399-02-15] [ 07:25:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علی اکبر علیه السلام از زبان معاویه ...

     

    افتخار کردن معاویه به علی اکبر علیه السلام

    معاویه بن ابی سفیان در جمع یاران خود نشسته و از آنها پرسید: به نظر شما امروز کدام جوان لایق حکمرانی و خلافت بر مسلمانان را دارد؟ - جوانی که بتواند قلمرو فتح شده از آسیای میانه تا افریقا را اداره کند؟ - اطرافیان معاویه به رسم تملق و چالوسی گفتند یزید لایق ترین است.  اما معاویه در پاسخ می گوید تملق بس است. اما من می گویم : لایق ترین شخص برای این حکمرانی  علی بن الحسین بن علی(علیهما السلام)  است؛  زیرا او  هم شجاعت بنی هاشم و هم سخاوت بنی امیه و هم زیبایی قبیله ثقیف را در خود جمع کرده است.

    او  که اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله (از نظر صورت و سیرت و گفتار، شبیه‏‌ترین مردم به رسول) بود، زیبایی، ملاحت ودلربایی(خَلْقاً) ، بلند نظری، ادب ، خشوع وشجاعت و صلابت در گفتار (خُلْقاً ) پیامبر صلی الله علیه و اله را به ارث برده است . صدای خوشش همان صدای رسول الله (صلی الله علیه و اله) بود به گونه ای که هر گاه سید الشهدا علیه است دلتنگ صدای جد خود می شد به علی می فرمود: « علی جان برای من قرآن بخوان تا از آن لذت ببرم»

    مادرش بانو لیلی بنت ابی مرة بن عروة بن مسعود ثقفی از قبیله ثقیف بود. و مادر لیلی زنی از بنی امیه بود.

    ارزش های علی اکبر آنقدر بود که تمام  بنی امیه به داشتن این نیمچه انتساب ، افتخار کنند و علی اکبر را از خود بدانند.

    موضوعات: مناسبات
    [شنبه 1399-01-16] [ 11:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حمزه سید الشهداء کیست؟ ...

    حمزه پسر عبدالمطلب و عموی پیامبر، بنا به نقل تاریخ 4 سال قبل از عام الفیل به دنیا آمد . به او لقب «اسد الله»، «اسد رسول الله» و «سید الشهداء» دادند.

    او چه قبل از اسلام و چه بعد از بعثت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) همراه و یار ایشان بود.در کنار او در پیمان «حلف الفضول» ،«شعب ابی طالب»،«جنگ بدر» و « و جنگ احد» بود.

    مورخین نقل کردند که  ایشان  در زمان  خواندن خطبه عقد ازدواج حضرت رسول (صلی الله علیه واله )و حضرت خدیجه (علیه السلام) توسط ابوطالب (علیه السلام) حاضر بودند.

    حمزه در جوانی و قبل از اسلام شکارچی بود و همواره به شکار می رفت. حمزه در شجاعت کم نظیر بود .او از جمله فرزندان عبدالمطلب بود که به ریاست قریش رسید.

    غیرت و حمایت ایشان ازپیامبر (صلی الله علیه واله) مثال زدنی بود. او در مکه کنار پیامبر ماند و به حبشه هجرت نکرد. ایمان و اسلام او در ایمان اوردن قبیله اش  به اسلام تاثیر بسزایی داشت.

    یکی از موارد حمایت ایشان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) این گونه نقل می شود: روزی ابوجهل در نزدیکی کوه صَفا به پیامبر اکرم اهانت می کند و در پیامبر  (صلی الله علیه واله) در پاسخ به ابوجهل سکوت می کند . در آن مکان کنیزی شاهد ماجرا بود. وقتی حمزه  از شکار برگشت؛ طبق عادت همیشگی خود به طواف کعبه و بعد از آن به دیدار خویشان خود رفت. کنیز ماجرای اهانت ابوجهل به پیامبر  (صلی الله علیه واله) را برای حمزه بازگو می کند. حمزه به سروقت ابوجهل رفت، او را دید که دربین مردم در مسجد الحرام  نشسته است. کمان خود را بر سر او زد، طوری که سر ابوجهل زخمی بزرگ برداشت. حمزه به ابوجهل گفت: «‌تو محمد را دشنام می‌دهی، مگر نمی‌دانی من به دین او درآمده‌ام. هر چه او بگوید من هم می‌گویم.

    در آن بین «خاندان مخزوم »حضور داشتند اما بخاطر ترس از حمزه نتوانستند از ابوجهل حمایت کنند.

    حمزه اولین پرچم دار سپاه اسلام بود و پیامبر در اولین سریه خود در ماه رمضان سال اول هجرت را به دست حمزه داد. هرچند با تدبیر حمزه این جنگ تبدیل به صلح شد.

    موضوعات: مناسبات, شهادت حضرت حمزه علیه السلام
    [چهارشنبه 1398-03-29] [ 11:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شهادت حضرت حمزه علیه السلام ...

    حضرت حمزه ، سید الشهدا (علیه السلام) در جنگ احد جز افرادی بود که معتقد بود باید در خارج از مدینه با دشمن جنگید و حتی عهد بسته بود که غذا نخورد تا اینکه در خارج از مدینه با دشمن بجنگد.در جنگ احد او مسئول قلب سپاه بود و با دو شمشیر می جنگید.در این جنگ بود که توسط وحشی و با تحریک و وعده دادن هند زن ابوسفیان به شهادت می رسد.

    انگیزه هِند دختر عُتبه برای انتقام گرفتن  کشته  شدن پدر، برادر و عمویش در جنگ بدر، بود. هند برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود. وحشی ابتدا قول کشتن علی را داد، اما در میدان، حمزه را به شهادت می رساند و جگر او را نزد هند می برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را مُثْله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به مکه برد. آن را خام به دندان کشید. آنجا بود که هند معروف شد به اکلت الکباد( جگرخوار).

    بعد این واقعه دلخراش و داغدار شدن از شهادت حمزه گروهی از مسلمانان قسم خوردند برای انتقام حمزه 30 نفر از قریش را مثله کنند. اما آیه 126 سوره نحل نازل شد و مسلمانان را دعوت به صبر کرد.

    حمزه نخستین شهید اُحُد بود که  پیامبر  بر او نماز گزارد و بعد ازآن  بقیه  شهدا را در چند نوبت آوردند و کنار اوقرار دادند  و رسول خدا بر آنها و بر او نماز خواند.  به این  ترتیب، حدود هفتاد بار به صورت مستقل و همراه با دیگر شهداء بر پیکر او نماز  خواند.

    حمزه را در پارچه‌ای که خواهرش « صفیه» آورده بود، کفن کردند؛ چون مشرکان بدن  او را برهنه کرده بودند.  

    پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)زمانی که پیکر حمزه را دید به شدت گریه کرد. اما دید که انصار چگونه بر  کشتگان خود گریه می کردند . آنجاست که فرمود: «‌اما حمزه گریه کننده ندارد. » در آن هنگام سعد بن معاذ این سخن پیامبر را شنید زنان انصار را به خانه حضرت رسول برد و برای حمزه عزاداری کردند. از آن زمان به بعد، هر زنی از انصار که می‌خواست بر مرده‌ای گریه کند، ابتدا بر حمزه گریه می کرد.

    نقل  شده است که زینب، دختر ابوسلمه، سه روز برای حمزه لباس عزا پوشید.

     

    موضوعات: مناسبات, شهادت حضرت حمزه علیه السلام
     [ 11:20:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت