«علی محمدباب» قبل از سفر به بوشهر به پیروان خود در عتبات ، توقیعی(نامه ) نوشته بود که پس از سفر مکه به عتبات برمی گردد. بخاطر همین گروهی از «بابیان» در آنجا منتظر بوند اما بعد از حبس «علی باب» در نوروز 61 ، توقیعی  از او به آنها رسید که: «آمدن من به عتبات امکان ندارد و شما به اصفهان رفته و منتظر تعالیم جدید بمانید . و اگر مصلحت باشد شمارا به شیراز فرا می خوانم و گرنه در اصفهان بمانید و منتظر اراده خدا باشید.»

«نبیل زرندی مورخ بهایی« در این خصوص بیان می کند : «وصول این توقیع که امتحان شدید برای اهل ایمان بود اثرات عجیبی در مومنین ایجاد کرد. بعضی در این امتحان لغزیدند و گفتند : چطور شد که سید باب بوعده خود وفا نکرد؟ آیا خلف وعده خود را هم به امر خدا می داند؟»

در این زمان شیراز مبتلا به وبا بود و از طرفی «منوچهر خان معتمد الدوله(گرجی) »حاکم اصفهان با تحریک و تشویق «ملا حسین بشرویه» باعث شد «علی باب» فرصت را غنمیت شمرد و به سوی اصفهان حرکت کند. او در اصفهان در منزل «منوچهر خان گرجی» ساکن شد.

ادامه مطلب :

«منوچهر خان» حاکم اصفهان مردی مرموز و اصالتا مسیحی بود . او از تبار امراء گرجستان بود که توسط «آغا محمد خان قاجار» به همراه 15 هزار نفر از گرجستان ، ارمنستان و تفلیس پایتخت قفقاز در 16 ربیع الاول 1190 اسیر شده بود اما توانست با جلب نظر شاه در اواخر سلطنت «فتحعلی شاه قاجار» به استانداری اصفهان برسد.(1)

جالب است که «منوچهر خان» با اینکه ظاهرا ادعای مسلمانی داشته اما در واقع اعتقادی به اسلام نداشت.

«زرندی» در این خصوص از زبان او بیان می کند: «من تا کنون به دیانت اسلام را قلبا معتقد نبودم و اقرار و اعتراف جازم به صحت اسلام نداشتم، بیانات این جوان( باب) مرا قلبا به دیانت اسلام وادار کرد و این جوان حقیقت اسلام را به من نشان داد.» (2)

او «باب » را در بهترین اتاق از عمارت خورشید جا داد و خودش شخصا امور باب را به عهده گرفته .اما بعد از مرگ «منوچهر خان»، برادرش «گرگین خان»( بهایی ها او را گرگین پر کین می نامند) به جای او نشست و او در این فرصت «باب» را برای مجازات به تهران فرستاد. اما چون «باب» حق ورود به تهران را نداشت از آنجا از طریق کوهستان به قلعه ماکو تبعید شد.

«باب» در قلعه ماکو از آرامش نسبی برخوردار بود و توانست در آنجا قسمتی از کتاب خود« بیان» را بنویسد . کتابی که بعد نوشتنش؛  «باب»، اسلام و قرآن را منسوخ اعلام کرد.

 منابع

1-  تاریخ جامع بهاییت، نوشته  بهرام افراسیابی- ص113-112

2-( تاریخ زرندی ، نوشته نبیل زرندی مورخ بهایی ، ص171

 

موضوعات: بهاییت
[چهارشنبه 1398-01-07] [ 04:19:00 ب.ظ ]