اندیشه والا








اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو









آمار


  • امروز: 49
  • دیروز: 120
  • 7 روز قبل: 462
  • 1 ماه قبل: 2405
  • کل بازدیدها: 162275



  • احادیث امام حسین





    پس زمینه





     
      حسین از زبان حسین ...

    حسین از خود می گوید 

    خلیفه بر منبر خطبه می خواند. او به بالای منبر می رود؛ خطاب به خلیفه می گوید: از منبر پدرم پایین بیا و بر منبر پدرت بنشین! خلیفه پاسخ می دهد: پدرم منبری نداشت.حسین (علیه السلام) خود روایت می کند که : خلیفه مرا نزد خود خواند و روی منبر نشاند. پرسید. چه کسی اینها را به تو یاد داده است؟ گفتم: هیچ کس. 

    خلیفه اعتراف می کند که حتی موی سر خود را پس از خدا از حسین و خاندانش دارد. 

    اما این اعتراف کجا و بر مسند خلافت نشستن کجااااا؟؟؟؟  (1) ,(2)

     

    آبرویِ نَدار

    مردى از انصار  خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و از او در خواست كمك كرد.
    امام عليه السلام فرمود: برادر انصارى! آبروى خود را با درخواست حضورى حفظ كن و حاجتت را در نامه اى بنويس من ان شاء اللّه به آن عمل خواهم كرد به گونه اى كه شاد گردى .
    آن مرد هم در نامه نوشت : اباعبداللّه ! فلان شخص پانصد دينار از من طلبكار است و بر گرفتن آن اصرار مى ورزد، به او بگو به من مهلتى بدهد.
    امام علیه السلام نامه راخواند به منزل رفت و كيسه اى آورد كه هزار دينار در آن بود همه را به مرد فقير داد و فرمود: با پانصد دينار آن وام خود را بپردازد و باپانصد دينار ديگر زندگى خود را اداره كن و جز از يكى از اين سه كس درخواستن نكن : «مرد ديندارياصاحب مروت و يا اصيل و خانواده دار، زيرا انسان ديندار بهنگام درخواست ديگران با كمك به آنها ديتش راحفظ مى كند و انسان با مروت بخاطر مروتى كه دارد از كمك نكردن شرم دارد، و انسان اصيل مى داند كه تو با درخواستى كه كردى از آبروى خود مايه گذاردى و با آن برآوردن حاجتت آبروى تو را حفظ مى كند» (3)

     

    پ. ن

    1- برگرفته از روایت صحیح عبید بن حنین از امام حسیت(علیه السلام) قَالَ : صَعِدتُ المِنْبَرَ إِلَى عُمَرَ فَقُلْتُ: انزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِی، وَاذْهَبْ إِلَى مِنْبَرِ أَبِیْکَ. فَقَالَ: إِنَّ أَبِی لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنْبَرٌ ! فَأَقْعَدَنِی مَعَهُ، فَلَمَّا نَزَلَ، قَالَ: أَیْ بُنَیَّ! مَنْ علَّمَکَ هَذَا ؟ قُلْتُ: مَا عَلَّمَنِیْهِ أَحَدٌ. قَالَ: أَیْ بُنَیَّ! وَهَلْ أَنْبتَ عَلَى رُؤُوْسِنَا الشَّعْرَ إِلاَّ اللهُ ثُمَّ أَنْتُم. وَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ، وَقَالَ: أَیْ بُنَیَّ! لَوْ جَعَلْتَ تَأْتِینَا وَتَغْشَانَا

    2- خلیفه منظور: خلیفه دوم عمر بن خطاب

    3- برگرفته از: تحت العقول

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام حسین علیه السلام
    [سه شنبه 1399-12-26] [ 10:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      داستان اعمال ام داوود ...

    اعمال ام داوود

     فاطمه دختر عبدالله بن ابراهیم و همسر حسن مثنی- از فرزندان امام حسن مجتبی علیه السلام - که بخاطر نام پسرش معروف شد به ام داوود. او مادر رضاعی امام صادق علیه السلام بود.

    در روزگار حکومت منصور دوانقی و اختناق آن زمان ،  لشکری به سوی مدینه فرستاده شد و در درگیری این لشکر با  محمدبن عبدالله بن حسن مثنی، او و برادر او ابراهیم را کشت . در این درگیری عبدالله محض پدر محمدو ابراهیم  و تعدادی از سادات حسنی دستگیر و اسیر شدند ،از جمله افرادی که بند کشیده شدند داوود فرزند فاطمه بود.زندانی ها از مدینه به بغداد منتقل شدند ودر  سیاه چال منصور دوانقی زندانی شدند.

    ام داوود نقل می کند: مدتی گذشت و من از سرنوشت پسرم بی خبر بودم. گاهی خبر از مرگ او را می آوردند و گاهی خبر از گرفتاری او در زندان های مخوف بغداد. روز به روز به غم جانکاهم افزوده می شد و از هر مومنی می شناختم درخواست دعا برای برگشت فرزندم می کردم؛ اما نتیجه ای حاصل نشد.

    روزی خبر رسید که امام صادق علیه السلام بیمار شده اند و من برای عیادت ایشان وارد منزلشان شدم. امام علیه السلام وقتی حال مرا دیدند، از وضعیت داوود پرسیدند. با گریه و آه عرض کردم : پسرم در سیاه چال های منصور زندانی است و من از سرنوشت او خبری ندارم. به امام صادق علیه السلام عرض کردم که برای داوود که برادر رضاعی شماست دعا کنید.

    امام « علیه السلام » وقتی حال مرا مشاهده نمودند، فرمودند: چرا دعای استفتاح نخواندی ؟ مگر نمی دانی که با این دعا ،درهای آسمان گشوده می شود و فرشتگان الهی مژده اجابت را برای دعا کننده می اورند. هیچ حاجتمند و درد مند و دعا کننده ای مایوس نمی شود ،و خداوند هم پاداش این دعا را بهشت قرار داده است ؟

    با شنیدن این خبر، به امام علیه السلام عرض کردم  : مولای من این کدام دعاست و چه آدابی دارد؟ در ادامه امام صادق « علیه السلام » فرمودند: ام داوود! ماه رجب نزدیک است و در این ماه مبارک دعا مستجاب می شود، وقتی ماه رجب رسید ، سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را ،که ایام بیض نام دارد ،روزه بگیر ، نزدیک ظهر پانزدهم غسل کن ،هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده و…

     حضرت علیه السلام اعمال را با اداب کامل تعلیم داد.ام داوود نقل می کند:  دستور  اعمال را از امام صادق علیه السلام گرفتم و راهی منزل شدم.

    وقتی ماه رجب  رسید، برطبق دستور ایشان عمل کردم. شب شانزدهم از نیمه گذشته بود ،پیغمبر « صل الله علیه و آله » و جمعی از فرشتگان و پیامبران و صالحانی را که برای آنها دعا و رحمت فرستاده بودم ، در خواب دیدم ،رسول خدا « صل الله علیه و آله » به من فرمود : ای ام داوود این جماعتی را که مشاهده می کنی ،شفیعان تو هستند، برای تو دعا کرده اند و مژده می دهند که ،حاجت تو برآورده شده است ،خداوند تو را مشمول رحمت خود قرار داده ،محفوظ می دارد ، فرزند تو را هم حفظ می کند ،و او را سالم به آغوش تو برمی گرداند .

    صبح همان روز به خاطر وعده پیامبر نور امیدی که در دل غم زده ام روشن شد. چند روزی گذشت و من همچنان امیدوار بودم. یک روز ناگاه در خانه باز شد ،و فرزندم بر من وارد شد.

    از او درمورد آزادیش پرسیدم  و او توضیح داد : مادر !من در زندان بغداد بودم ،دست و پایم را به بند کشیده بودند ، روزگار تلخ و درد ناکی داشتم ، اما همین که نیمه رجب گذشت ، شب شانزدهم در خواب دیدم ، ناهمواری ها ی زمین برایم هموار شده ، وتو را دیدم که روی قطعه حصیری نشسته بود ی ونماز می خواندی و برایم دعا می کردی واطراف تو را چند نفر گرفته و بادست و سر بسوی آسمان ، در حال تسبیح وذکر خدا بودند ، می توانم ببینم . و آن شخصیت نورانی را هم که فهمیدم جد ما رسول خداست مشاهده کردم ،و به من هم فرمود : ای پسر پیر زن صالح !ناراحت نباش ، خداوند دعای مادرت را در حق تو مستجاب گردانیده است .

    همین که از خواب بیدار شدم ،ماموران زندان آمدند ،سراغ مرا گرفتند ، همان شبانه مرا منصور بردند. او دستورداد غل و زنجیر از دست و گردنم باز کردند ، مبلغ ده هزار دینار به من داد ، مهربانی و شفقت کرد ،ماموران او همان شبانه مرا به شتری سوار کردند ،و به مدینه رساندند.

    فاطمه نقل می کند: داوود را نزد امام صادق « علیه السلام » بردم ،وحضرت به او فرمودند:  علت آزادی تو از زندان این بود که ، منصور دوانیقی، علی « علیه السلام » را در خواب دیده بود ، و آن حضرت فرموده بود : اگر فرزند مرا آزاد نکنی ، ترا در آتش خواهم انداخت ،منصور هم در حالی که لهیب آتش را نزد خود مشاهده می کرد ،ناچار به آزادی تو اقدام کرد !

     ام داوود می گوید  پسرم : از امام صادق « علیه السلام » سوال می کند  آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم می توان خواند ؟ حضرت پاسخ می دهند : اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود ، این دعا را می توان خواند ،و هر کس هم به این دعا اقدام کند پس از پایان خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار می دهد .

    پ. ن

     داستان اعمال ام داوود در کتاب های: فضائل الاشهر الثلاثه ، شیخ صدوق و اقبال الاعمل سید بن طاووس نقل شده است. و کتاب های معتبر شیعی مانند « بلد الامین، بحار الانوار و مفاتیح الجنان» به نقل از این دو کتاب ماجرا را نقل کردند. 

    موضوعات: فرق و مذاهب, سیره پیشوایان, مناسبات
    [شنبه 1399-12-09] [ 12:34:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خدیجه سلام الله علیها سید نساء قریش ...

     خدیجه سلام الله علیها  زنی بود منحصر به فرد. او در جامعه آن روز مکه، در اوج جوانی اهل تجارت و کسب و کار بود و در هوش و زکاوت زبان زد عرب. اهل مکه او را مقلب به القابی شایسته کردند: « بانوی عاقل،خرمند،بانوی بانوان قریش ؛ سیده نساء القریش ».

    در اوج دارایی و ثروت، دستگیر محرومان بود انقدر دستگیری نمود تا« اُمُّ الیتامی» و «اُمُّ الصعالیک» نام گرفت. وسرانجام آن ثروت را در راه اعتلای دین خرج نمود. در روزگاری که عفت و پاکی گوهر کمیاب بود اومفتخر به طهارت شد. «طاهره» یعنی پاک سرشت؛ او  در همان زمان هم به دنبال معنویت بود،مانند رفتار جوانان دوران جاهلیت عمل نمی‌کرد و کاری به خوشگذرانی‌ها و کار‌های پوچ دیگران نداشت. در انجیل هم معروف بود به «مبارکه»

    خدیجه سلام الله علیها چنین بود که پیامبر صلی الله علیه و اله در مورد ایشان فرمودند:  «ما قام ولا استقام دینی إلا بشیئین: مال خدیجة و سیف علی بن أبی طالب، پا برجا نشد و ایستادگی نکرد دین من مگر بر دو چیز: مال خدیجه و شمشیر علی بن ابی طالب»

    عایشه نقل می کند: که رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) از خانه بیرون نمی رفت مگر آنکه خدیجه (علیهاالسلام) را یاد می کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می فرمود. روزی از روزها غیرت مرا گرفت و گفتم: خدیجه پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) غضبناک شد به طوری که موهای جلوی سرش از خشم تکان می خورد، سپس فرمود: نه به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده است، ایمان آورد وقتی مردم کافر بودند، مرا تصدیق کرد زمانی که مردم مرا تکذیب کردند، در اموال خود با من مواسات کرد وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود.

    موضوعات: مناسبات, سالروز ازدواج پیامبر ص و خدیجه س, حضرت خدیجه سلام الله علیها
    [دوشنبه 1399-08-05] [ 11:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      علم امام حسن عسکری علیه السلام ...

    امام حسن عسکری علیه السلام و رساله کندی

    یکی از فلاسفه عصر امام حسن عسکری علیه السلام به نام کندی رساله ای را می نویسد به نام «تناقض های قرآن». -این رساله را تحت تاثیر آثار ترجمه شده از فلاسفه ایرانی و یونانی نوشته می شود –
     یک روز شاگردی از شاگردان کندی به محضر امام حسن عسکری علیه السلام می رسد. امام علیه السلام به او می فرماید آیا بین شما کسی نیست جواب کندی را بدهد؟! شاگرد بیان می کند که او استاد ماست چگونه به او ایراد وارد کنیم؟!

     امام علیه السلام بیان می کنند که : من به تو چیزی را تقلین می کنم تو اورا به استادت برسان. شاگرد می پذیرد. امام علیه السلام می فرماید: وقتی به استاد رسیدی او را مورد محبت و اکرام قرار بده و بعد از انس و الفت به او بگو سوالی دارم که جز شما کسی شایستگی جواب دادن آن را ندارد و از او بپرس که : آیا ممکن است که گوینده از گفته خود معانی و مقاصدی غیر از آنچه که تو بهش رسیدی ، اراده کرده باشد؟

     مطمئنا کندی می گوید ممکن است؛ چون اون انسانی که می شنود و خوب فکر می کند. انگاه شبهه را وارد کن.

    شاگرد هم طبق دستور امام عمل می کند و سوال را از استاد می پرسد و می گوید پس ممکن است گوینده قرآن معنی و مقصودی غیر از آنچه شما از آن دریافت کرده باشید،مد نظر داشته باشد؟ کندی خوب گوش داد و از شاگردش خواست سوال را دوباره تکرار کند. کندی از شاگرد می پرسد چه کسی به تو این سوال را داده چون برای تو زود است به این درک برسی.

    شاگرد بعد از انکار مجبور به بیان حقیقت می شود و می گوید این سخن «ابو محمد» است. کندی می گوید: « چنين سخناني تنها زيبنده اين خاندان است.» او بعد از دریافت حقیقت و پی بردن به اشتباه خود رساله خود را آتش می زند.

    منبع: برگرفته از مناقب ابن شهر آشوب

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام حسن عسکری علیه السلام
    [شنبه 1399-08-03] [ 08:58:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مردم داری در سیره اخلاقی امام رضا علیه السلام ...

    آن مرد را به من ببخش

    شخصی به نام «جلودی» از طرف حکومت «هارون الرشید»به خانه های فرزندان ابوطالب در مدینه حمله حمله کرد. خانه به خانه حمله کرد  تا اینکه  به منزل امام رضا علیه السلام رسید.  او  خواست وارد خانه شود و زیورآلات زنان را بگیرد.  امام علیه السلام به او فرمود:  «اکنون که مامور امور اجرای این ظلم هستی کمی صبر کن و خودم زیورآلات را برای تو می‌آورم» امام علیه السلام وارد منزل شدند و زیورالات زنان را گرفتند و به ماموران تحویل دادند. مدت ها  گذشت و سیاست‌ها تغییر کرد.  امام علیه السلام ولیعهد شده بودند و آن مرد توسط حکومت مامون زندانی شد ه بود. روز محاکمه فرا رسید. امام علیه السلام که در کنار «مامون» نشسته بودند، در میان مجرمان آن مرد را دیدند . امام علیه السلام به مامون  آهسته فرمودند: «به این پیرمرد کار نداشته باش و او را به من ببخش.»  مرد که از دور، شاهد گفتگوی امام علیه السلام و مامون بود و  رفتار گذشته خود را به یاد آورد؛ گمان کرد امام علیه السلام برای تلافی رفتار او از مامون خواستار مجازات او را دارد. از این رو به ما مون گفت : «تو را به خدا سوگند که  هر چه این مرد به تو می گوید در حق من انجام نده .»مأمون گفت:  «علی بن موسی الرضا از من خواسته بود تا تو را مجازات نکنم اما حالا که خودت سوگند دادی سرنوشت شومی در انتظار تو خواهد بود » و دستور اعدامش صادر شد.

     

    تواضع امام رضا علیه السلام

    روزی امام رضا علیه السلام وارد حمام شدند. شخصی  که امام را نمی‌شناخت به امام عرض کرد: ای مرد مرا شستشو و مشتمال بده. حضرت (علیه السلام) هم این کار را انجام دادند.  افرادی که آنجا بودند  و امام (علیه السلام) می‌شناختند شروع به ملامت آن مرد کردند.  آنها  امام (علیه السلام)  را معرفی کردند. مرد که امام را شناخت و فهمید که چه خطایی کرده، از امام (علیه السلام) عذرخواهی کرد . امام رضا علیه السلام  در پاسخ ، شروع به آرامش خاطر دادن به آن مرد شدند و نشستن مرد را ادامه دادند.

    امام رضا علیه السلام  در حدیثی می‌فرمایند:امام رضا علیه السلام : «اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَیُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَلیمٍ، لایُحِبُّ أَنْ یَأْتیَ إِلی أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مایُؤْتی إِلَیْهِ، إِنْ رَأی سَیِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، کاظِمُ الْغَیْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه ُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛  تواضع درجاتی دارد: یکی از آنها این است که انسان اندازه خود را بشناسد و با طیب خاطر خود را در آن جایگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار کند که انتظار دارد با او رفتار کنند، اگر بدی دید آن را با خوبی جواب دهد، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد. و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»

     منبع: اصول کافی، جلد2، صفحه 124

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام رضا علیه السلام
    [شنبه 1399-07-26] [ 07:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آزادی در برابر دسته ای ریحان ...

    آزادی در برابر دسته ای ریحان

    در آیه قرآنی داریم: هنگامی که درود و تحیتی به شما شد، درودی بهتر از آن بگویید یا دست کم همان را باز گویید…
    ✨سوره نساء آیه ۸۶✨

    منظور ایه از این تحییت همان سلام است. طبق دستور این آیه اگر به ما سلام شد باید آن را به شیوه بهتری پاسخ بدهیم یا حداقل مانند آن را جواب دهیم

    نمونه ای از این  پاسخ بهتر را یکی از کنیزان امام حسن علیه السلام دریافت می کند. روزی این کنیز با دست داشتن دسته ای ریحان بر حضرت وارد می شود. حضرت در عوض، به او فرمود : (تو در راه خدا آزادی). شخصی انجا نشسته به امام عرضه می کند که : برای دسته ای ریحان کنیز آزاد می کنی!!؟ امام علیه السلام پاسخ می دهد: «خدای تعالی ، ما را آدب اموخته و آیه ۸۶ سوره نساء را تلاوت می کند و ادامه میدهد که تحیت بهتر از این دسته ریحان برای این کنیز آزاد شدن است.»

    منبع:  برگرفته از مناقب، ج ۴ ، ص ۱۸

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام حسن مجتبی علیه السلام
    [پنجشنبه 1399-07-03] [ 09:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیامبر در مرگ پادشاه حبشه ...

    نماز برای یک مسیحی


    وقتی خبر وفات نجاشی پادشاه حبشه به مدینه رسید پیامبر صلی الله علیه و اله در مدینه برای او نماز خواندند .
    منافقان شروع به طعنه زدن کردند و گفتند پیامبر برای کسی که مسلمان نیست نماز می خواند.
    خداوند هم برای رسوایی انها این ایه را نازل کرد.
    «وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ؛ و همانا بعضى از اهل كتاب، كسانى هستند كه به خداوند و آنچه به شما نازل شده و آنچه به خودشان نازل شده، خاشعانه ايمان مى‌آورند. آيات الهى را به بهاى اندك معامله نمى‌كنند. آنها هستند كه برايشان نزد پروردگارشان پاداش است. همانا خداوند سريع الحساب است.»
    ?آل عمران ایه ۱۹۹

    موضوعات: رسول اکرم صلی الله علیه و اله
    [جمعه 1399-06-21] [ 11:34:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رسانه های دوران و انکار غدیر ...

    فاصله غدیر و آن اجتماع عظیم ، آن تبریک ها و آن خطبه تا رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) تنها 70 روز فاصله بود. در هفتاد و یکم روز همه چی تغییر می کند و آن اتفاق عظیم انگار می گردد. اتفاقی شاهدش حداقل ثبت شده 10 هزار نفر بود. آن هم در حضور صاحبه هایی مانند عمر بن خطاب ، عایشه همسر پیامبر(صلی الله علیه و اله)، عثمان بن عفان خلیفه سوم، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، زبیر ، جابر بن عبدالله انصاری، عباس بن عبدالمطلب، ابوهریره که ماجرا را بدون واسطه نقل کرده اند.  عامل این انکار و سانسور چه بود؟؟؟؟؟؟

    نمونه ای از علت این سانسور خبری را از زبان عالم اهل سنت در این کلیپ ببینیم

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام, عید غدیر
    [شنبه 1399-05-18] [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ثواب انتظار امام زمان عجل الله فرجه الشریف ...

     انتظار فرج

     ?قالَ اَبُو عَبْدِاللّه ِ عليه السلام: مَنْ ماتَ مِنْكُمْ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ لِهذَا الْأَمْرِ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائِمِ فى فُسْطاطِهِ قالَ: ثُمَّ مَكَثَ هُنيئَةً، ثُمَّ قالَ: لابَلْ كَمَنْ قارَعَ مَعَهُ بِسَيْفِه، ثُمَّ قالَ: لاوَاللّه ِ اِلاّ كَمَنِ اسْتَشْهَدَ مَعَ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله. .

    امام صادق (عليه السلام) فرمود: اگر كسى از شما بميرد در حالى كه منتظر حكومت امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) بوده، همانند كسى است كه با امام قائم (عليه السلام) در خيمه اش بوده است، سپس اندكى درنگ كرد و فرمود: نه، بلكه همانند كسى است كه در كنار حضرت زد و خورد كند (کسی که در رکاب امام علیه السلام بجنگد) ، سپس فرمود: نه، به خدا قسم، بلكه مانند كسى است كه در كنار رسول خدا به شهادت برسد.

    منابع:

    1- بحار الانوار ، ج۴۲،ص۱۲۶
    2-مستدرک سفینه البحار،ج۱،ص۸۹

    موضوعات: مهدویت, انتظار
    [جمعه 1399-05-17] [ 03:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ریشه های عدم پذیرش ولایت علی علیه السلام توسط خواص ...

     

    آیا جامعه ای که خواص آن اینگونه هستند، می تواند پذیرای غدیر  و لایت باشد؟؟؟

    هرگاه خواص جامعه جزء  کسانی باشند که به صراحت با احکام االهی و دستورات رسول او در زمان حیات نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) مخالفت کنند چگونه می توانند بعد از حیات او پایند باشند آن هم در خلافت، که آنها آن را مسند قدرت می دانند نه مقام الهی

    نمونه ای از تخلف از دستورات رسول اکرم صلی الله علیه  و آله در آستانه غدیر خم این بود که:

    1- تحریم سنت جاهلی در حج :

    رسم عرب این بود تا هر زمانی که در مکه باشند حتی اگر ماهها قبل از حج باشند احرام می بنند و در 8 ذی الحجه به صحرای عرفات و بعد از آن  به مشعرو  منی میروند و همچنان در حال احرام  باقی می مانند.

    پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله- بعد از ورود به مکه در 4 ذی الحجه این حکم رو لغو کرد و دستور داد حجاجی که قربانی ندارند بعد از طواف و سعی و تقصیر از احرام خارج شوند و تمام محرمات احرام بر آنها حلال است حتی همبستری با زنان خود.اینجا بود که صحابه و خواص به مخالفت با پیامبر- صلی الله علیه و آله-  برخاستند و با عباراتی زننده اعتراض خود را نشان دادند عبارت و حرکاتی  که تاریخ نیز از نقل آنها باید شرمسار باشد.

    تمام این عبارات در روایات کتب اهل سنت از جمله صحیح بخاری نقل شده است.(1)

    زشتی این عبارات و برخورد آنها به حدی بود که عایشه آنها را نفرین کرد. و در صحیح مسلم این مطلب را این طور نقل می کند:

    عن عایشه آنها قالت: قدم رسول الله لاربع مضین من ذی الحجه او خمس فدخل علیّ و هو غضبان فقلت من اغضبک یا رسول الله  ادخله الله النار قال او ما شعرتِ انی امرت الناس بامرٍ فاذا هم یترددون….(2) 

    آیا کسانی که عبارات  این عبارات زننده را در خصوص حکمی در یک عبادات در پاسخ پیامبر -صلی الله علیه و آله- دادند می توانند غدیر و خلافت امیر مومنین- علیه السلام-  را بپدیزند.

     

    2- اهانت عایشه :

    در مسیر غدیر و چند روز قبل از غدیر خم  رفتاری از همسر حضرت رسول - صلی الله علیه و آله-برای یک مسله ساده سر می زند که نشان از عدم فرمانبری او از پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - است.

    در مسند ابو یعلی که از کتب معتبر اهل سنت و مورد پذیرش وهابیت آمده: عایشه می گوید: شتر من ، شتری رهوار با بار سبک بود در حالی که شتر صفیه- همسر دیگر -پیامبر- صلی الله علیه و آله - شتری تنبل با باری سنگین.پیامبر دستور داد بار شتر ها را جابه کنند. تا سرعت حرکت کاروان بیشتر شود. من کفتم پناه بر خدا!ببینید این زن یهودی چطور بر پیامبر- صلی الله علیه و آله - مسلط شده . پیامبر - صلی الله علیه و آله - فرمود: ای عایشه فقط بخاطر سنگینی بار شتر صفیه بارها را جابه جا کردم تا حرکت کاروان سریعتر شود. عایشه می گوید : به پیامبر - صلی الله علیه و آله -گفتم : تو فکر می کنی پیامبر خدایی: پیامبر - صلی الله علیه و آله - لبخند زد و فرمود: آیا تو شک داری؟ گفتم اگر چنین است چرا عدالت رعایت نکردی؟ پدرم وقتی سخنانم را با پیامبر - صلی الله علیه و آله - شنید با عصبانیت آمد و سیلی محکمی به صورتم زد. پیامبر - صلی الله علیه و آله - به ابو بکر فرمود : آرام باش! پدرم گفت : مگر نشنیدید چه گفت؟ پیامبر- صلی الله علیه و آله - فرمود: هنگامی که زنان به یکدیگر حسادت می ورزند هیچ متوجه  نمی شوند.(3)

     

    3- اما اهانتی دیگر از عایشه:

    مخالفت دیگر از عایشه در کتب اهل سنت نقل شده  و اهانت به پیامبر - صلی الله علیه و آله -بود.

    خوله، دختر حکیم زنی بود که بدون مهر خود را به پیامبر - صلی الله علیه و آله -بخشید. عایشه گفت: آیا زن ها حیا نمی کنند که خودشان را به مردی می بخشند؟ در این زمان آیه « ترجی من تشاءُ منهنَّ و تووی الیک من تشاء… از زنان خود هر که را می خواهی به نوبت موخر دار و هر که را خواهی با خود نگه دار…» در این زمان بود که عایشه گفت: می بینم که خدایت هوایت را دارد.(4)

    دقت کنید به اهانت ها: اول اینکه پیامبر - صلی الله علیه و آله -را در ردیف بقیه مردها قرار داده و اینکه کارهای پیامبر- صلی الله علیه و آله - از روی امیال شخصی است و سوم اهانت و اتهامی که به خدا وارد کرده است.

    وقتی همسر پیامبر - صلی الله علیه و آله - در این موارد جزیی نتواند رفتار و دستور رسول خدا - صلی الله علیه و آله -را تحمل کند آیا می تواند در زمینه خلافت نظر پیامبر - صلی الله علیه و آله -وقتی بر خلاف نظر اون هست تحمل کند؟؟؟؟؟؟؟؟

    نمونه دیگری از مخالفت های خواص به فرمانهای پیامبر- صلی الله علیه و آله - این است که در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است که:

    ابو وائل می گوید: در صفین بودیک که سهیل بن حنیف برخاست و گفت : ای مردم !مواظب خودتان باشید، ما در حدیبیه با پیامبر بودیم و اگر بنا بود بجنگیم می جنگیدیم؛ تا اینکه عمر بن خطاب نزد پیامبر - صلی الله علیه و آله -آمد و گفت ای رسول خدا مگر نه این است که ما حقیم و آنان باطل؟ پیامبر - صلی الله علیه و آله -فرمود: آری. عمر گفت مگر نه اینکه کشته های ما بهشتی و کشته های آنان جهنمی پیامبر - صلی الله علیه و آله -فرمورد : آری عمر گفت پس چرا با ذلت باز گردیم و نباید خدا بین ما و آنها حکم کند؟ پیامبر - صلی الله علیه و آله -فرمود: مردک!این که با تو سخن می گوید پیامبر خداست و بر خلاف فرمان پروردگار کاری انجام نمی دهد.(5)

     

    نمونه های متعددی از سرپیچی خواص از دستورات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیات و در آستانه رحلت ایشان در کتب معتبر شیعه و اهل تسنن نقل شده که که در این مجمل نمی گنجد….

     

    منابع:

    1- صحیح بخاری،ج 1- ص368- کتاب ابواب تقصیر الصلاه و صحیح مسلم ج 2 ص 567- کتاب الحج باب 33

    2- صحیح مسلم،ج2-ص879-باب بیان وجوب الاحرام 

    3- منبع: مسند ابی یعلی، ج8 ص129 انتشارات: دار المامون للتراث- دمشق

    4- منبع: صحیح بخاری، ج5، 1966 کتاب70- کتاب النکاح باب 30 بیروت 1407

    5- صحیح بخاری،ج3 ص3011 کتاب62- کتاب ابواب الجزیه و کتاب الجهاد و  صحیح مسلم، ج3 ص 1787 باب 34(باب صلح حدیبیه) انتشارات دار احیا تراث العربی –بیروت

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام, عید غدیر
    [سه شنبه 1399-05-14] [ 02:47:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت