آن مرد را به من ببخش

شخصی به نام «جلودی» از طرف حکومت «هارون الرشید»به خانه های فرزندان ابوطالب در مدینه حمله حمله کرد. خانه به خانه حمله کرد  تا اینکه  به منزل امام رضا علیه السلام رسید.  او  خواست وارد خانه شود و زیورآلات زنان را بگیرد.  امام علیه السلام به او فرمود:  «اکنون که مامور امور اجرای این ظلم هستی کمی صبر کن و خودم زیورآلات را برای تو می‌آورم» امام علیه السلام وارد منزل شدند و زیورالات زنان را گرفتند و به ماموران تحویل دادند. مدت ها  گذشت و سیاست‌ها تغییر کرد.  امام علیه السلام ولیعهد شده بودند و آن مرد توسط حکومت مامون زندانی شد ه بود. روز محاکمه فرا رسید. امام علیه السلام که در کنار «مامون» نشسته بودند، در میان مجرمان آن مرد را دیدند . امام علیه السلام به مامون  آهسته فرمودند: «به این پیرمرد کار نداشته باش و او را به من ببخش.»  مرد که از دور، شاهد گفتگوی امام علیه السلام و مامون بود و  رفتار گذشته خود را به یاد آورد؛ گمان کرد امام علیه السلام برای تلافی رفتار او از مامون خواستار مجازات او را دارد. از این رو به ما مون گفت : «تو را به خدا سوگند که  هر چه این مرد به تو می گوید در حق من انجام نده .»مأمون گفت:  «علی بن موسی الرضا از من خواسته بود تا تو را مجازات نکنم اما حالا که خودت سوگند دادی سرنوشت شومی در انتظار تو خواهد بود » و دستور اعدامش صادر شد.

 

تواضع امام رضا علیه السلام

روزی امام رضا علیه السلام وارد حمام شدند. شخصی  که امام را نمی‌شناخت به امام عرض کرد: ای مرد مرا شستشو و مشتمال بده. حضرت (علیه السلام) هم این کار را انجام دادند.  افرادی که آنجا بودند  و امام (علیه السلام) می‌شناختند شروع به ملامت آن مرد کردند.  آنها  امام (علیه السلام)  را معرفی کردند. مرد که امام را شناخت و فهمید که چه خطایی کرده، از امام (علیه السلام) عذرخواهی کرد . امام رضا علیه السلام  در پاسخ ، شروع به آرامش خاطر دادن به آن مرد شدند و نشستن مرد را ادامه دادند.

امام رضا علیه السلام  در حدیثی می‌فرمایند:امام رضا علیه السلام : «اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَیُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَلیمٍ، لایُحِبُّ أَنْ یَأْتیَ إِلی أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مایُؤْتی إِلَیْهِ، إِنْ رَأی سَیِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، کاظِمُ الْغَیْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه ُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛  تواضع درجاتی دارد: یکی از آنها این است که انسان اندازه خود را بشناسد و با طیب خاطر خود را در آن جایگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار کند که انتظار دارد با او رفتار کنند، اگر بدی دید آن را با خوبی جواب دهد، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد. و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»

 منبع: اصول کافی، جلد2، صفحه 124

موضوعات: سیره پیشوایان, امام رضا علیه السلام
[شنبه 1399-07-26] [ 07:50:00 ب.ظ ]