| حسین از زبان حسین | ... | |
| 
					 
 حسین از خود می گوید خلیفه بر منبر خطبه می خواند. او به بالای منبر می رود؛ خطاب به خلیفه می گوید: از منبر پدرم پایین بیا و بر منبر پدرت بنشین! خلیفه پاسخ می دهد: پدرم منبری نداشت.حسین (علیه السلام) خود روایت می کند که : خلیفه مرا نزد خود خواند و روی منبر نشاند. پرسید. چه کسی اینها را به تو یاد داده است؟ گفتم: هیچ کس. خلیفه اعتراف می کند که حتی موی سر خود را پس از خدا از حسین و خاندانش دارد. اما این اعتراف کجا و بر مسند خلافت نشستن کجااااا؟؟؟؟ (1) ,(2) 
 آبرویِ نَدار مردى از انصار  خدمت امام حسين عليه السلام رسيد و از او در خواست كمك كرد. 
 پ. ن 1- برگرفته از روایت صحیح عبید بن حنین از امام حسیت(علیه السلام) قَالَ : صَعِدتُ المِنْبَرَ إِلَى عُمَرَ فَقُلْتُ: انزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِی، وَاذْهَبْ إِلَى مِنْبَرِ أَبِیْکَ. فَقَالَ: إِنَّ أَبِی لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنْبَرٌ ! فَأَقْعَدَنِی مَعَهُ، فَلَمَّا نَزَلَ، قَالَ: أَیْ بُنَیَّ! مَنْ علَّمَکَ هَذَا ؟ قُلْتُ: مَا عَلَّمَنِیْهِ أَحَدٌ. قَالَ: أَیْ بُنَیَّ! وَهَلْ أَنْبتَ عَلَى رُؤُوْسِنَا الشَّعْرَ إِلاَّ اللهُ ثُمَّ أَنْتُم. وَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ، وَقَالَ: أَیْ بُنَیَّ! لَوْ جَعَلْتَ تَأْتِینَا وَتَغْشَانَا 2- خلیفه منظور: خلیفه دوم عمر بن خطاب 3- برگرفته از: تحت العقول 
							[سه شنبه 1399-12-26] [ 10:19:00 ب.ظ ] 
				
لینک ثابت  | 
				||

