در سیره اجتماعی، پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ با غلامان نشست و برخاست می کرد و با آنها غذا می خورد او بر روی زمین نشسته بود و با عده ای از مردمان فقیر غذا می خورد. زن بیابان نشینی عبور کرد و با تعجب پرسید: یا رسول الله! تو مثل بندگان غذا می خوری؟ پیامبر تبسمی کردند و فرمودند: «ویحکِ ایُّ عَبدٍ اُعبُد منّی» از من بنده تر کیست؟ او لباس ساده می پوشید. هر غذایی که در مقابل او بود و فراهم می شد، می خورد؛ غذای خاصی نمی خواست؛ غذایی را به عنوان نامطلوب رد نمی کرد، در همه تاریخ بشریت، این خلقیات بی نظیر است.
رعایت بهداشت
در عین معاشرت، او (پیامبر) در کمال نظافت و طهارت ظاهری و معنوی بود، که عبدالله بن عمر گفت: از او بخشنده تر و یاری کننده تر و شجاع تر و درخشان تر کسی را ندیدم. این، رفتار پیامبر با مردم بود. معاشرت انسانی، معاشرت حسن، معاشرت مانند خود مردم، بدون تکبر، بدون جبروت.
ابهت در عین رأفت
با این که پیامبر هیبت الهی و طبیعی داشت و در حضور او مردم دست و پای خودشان را گم می کردند، اما او با مردم ملاطفت و خوش اخلاقی می کرد. وقتی در جمعی نشسته بود، شناخته نمی شد که پیامبر و فرمانده و بزرگ این جمعیت است. مدیریت اجتماعی و نظامی او در حد اعلی بود و به همه کار سر می کشید.
کتاب درس های پیامبر اعظم( صلی الله علیه و اله) « بیانات رهبر انقلاب درباره شخصیت و بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله»
برای شناخت هر جریانی(اعم از اعتقادی ،سیاسی، فرهنگی و…) باید ابتدا شخصیت های موثر در آن جریان، باور ها، نوع نگاه و روابط آنها با دیگران را شناخت . جریان معروف به شیرازی ها نیز از این قاعده مستثنی نیست.در اینجا ابتدا با ریشه های این خاندان آشنا می شویم تا به علت معروف شدن آنها به تشیع انگلیسی برسیم.
باید بدانیم که، سر سلسله های این خاندان همگی اهل علم و تقوا بودند و برخی از این بزرگواران زعامت شیعه را در دروان مختلف و سخت به عهده گرفته بودند. اما چه اتفاقی می افتد که افرادی خود را به این خاندان منتسب می دانند اما دقیقا در جبهه مقابل اجداد خود قرار گرفتند. برای پاسخ این سوالات ابتدا با مختصر از زندگی وفعالیت های دو تن از بزرگان این خاندان آشنا می شویم . و در ادمه به واکاوی شخصیت های اصلی این جریان می پردازیم.
میرزای شیرازی
«سید محمدحسن حسینی» معروف به «میرزای شیرازی» (میرزای بزرگ) – جد مادری سید صادق شیرازی- در 14 اریبهشت 1194 شمسی در شیراز متولد شد.پدرش میرزا محمود، از عالمان دین بود. «میرزا محمدحسن» ، پدرش را در کودکی از دست داد و دائیاش «میرزا حسین موسوی» معروف به «مجدالاشراف» سرپرستی او را به عهده گرفت.
«میرزا محمدحسن» از چهار سالگی به مکتب رفت و قرائت قرآن کریم و کتابهای معمول ادبیات فارسی را در دو سال به پایان رساند و از شش سالگی، به آموختن صرف و نحو عربی پرداخت و در هشت سالگی تحصیل مقدمات را به پایان رساند. در نوجوانی به تدریس لمعه پرداخت و در سن 18 سالگی به توصیه استاد خود برای تحصیل به اصفهان رفت ودر سن 20 سالگی از استاد خود میر سید حسن مدرّس اجازه اجتهاد گرفت.
«میرزا محمد حسن» در سن 29 سالگی برای تحصیل عازم کربلا شد . در آنجا از محضر اساتیدی بزرگ مانند: «محمد حسن نجفی» (صاحب جواهر) و«حسن کاشف الغطاء » (پسر شیخ جعفر کاشف الغطاء) بهره برد. ایشان بعد از مدتی تحصیل در نجف قصد بازگشت به ایران می کند اما در راه بازگشت و زیارت حرم امیر المومنین علیه السلام با «شیخ انصاری» و مقام علمی ایشان آشنا می شود و قصد اقامت همیشگی در نجف می کند. ایشان شاگرد خاص «شیخ انصاری» بوده و بعد از رحلت «شیخ انصاری» به اتفاق نظر تمام شاگردان شیخ ایشان به عنوان مرجعیت شیعه پس از ایشان انتخاب شد و علیرغم مخالفت شخص میراز با این امر ، به اصرار دیگر علما پذیرفت.
فتوای تحریم تنباکو
یکی از مهمترین حوادثی که در ایام زعامت و مرجعیت ایشان اتفاق افتاد، نهضت تحریم تنباکو بود. بعد از اینکه انحصار توتون وتنباکو به کمپانی رژی انگلیسی داده شد مردم به رهبری چند تن از شاگردان «میرزای شیرازی» در چهار شهر ایران دست به اعتراض زدند. «شیخ فضل الله نوری» در تهران ، «آقا نجفی اصفهانی« در اصفهان، «سید علی اکبر »در شیراز و «میرزا جواد مجتهد» تبریزی در تبریز رهبری اعتراضات مردمی را به عهده داشتند.
و بعد از اعتراضات مردمی فتوای تاریخی «میرزا» چنان مردم را به صحنه اعتراض کشناد که «ناصر الدین شاه »قاجار مجبور به لغو قراداد شد . کمپانی انگلیسی رژی خسارت زد.
فتوای ایشان : « بسم الله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی»
این فتوا تنها فعالیت سیاسی ایشان نبود بلکه اقدامات مهم دیگر ایشان عبارتند از:
1- ارسال تلگراف به ملکه انگلستان برای جلوگیری از ادامه قتل عام شیعیان افغانستان توسط عبدالرحمن محمدزایی در سال ۱۳۰۹ق
2- تلاش برای تحکیم وحدت شیعه و سنی از طریق تقویت حوزه علمیه تشیع در شهر سنینشین سامرا، پرداخت مستمری و کمکهای مادی به طلاب و علمای سنی، برخورد با اختلافافکنان بین شیعه و سنی
3- تربیت و اعزام مبلغان ویژه برای مناطق حساس و زیر سلطه مانند هند، کشمیر ، افغانستان ، قفقاز، و عراق . عموما این مناطقه تحت سلطه انگلیس بودند.
در ادامه آشنایی با جریان موسوم به شیرازی ها(تشیع انگلیسی)، در قسمت دوم به بررسی مختصر از زندگی و اقدامات یکی دیگر از بزرگان این خاندان در گذشته می پردازیم.
محمدتقی شیرازی
«محمدتقی شیرازی» معروف به« میرزای دوم »(میرزای کوچک) – دایی پدری سید صادق شیرازی- در ۱۲۵۶ ق در شیراز به دنیا آمد و در ۱۲۷۱ ق برای تحصیل علوم دینی به کربلا رفت . در کربلا محضر اساتیدی بزرگی مانند: «ملامحمد حسین» مشهور به «فاضل اردکانی» و «سید علی تقی طباطبایی» به فراگیری علوم پرداخت. او و هم بحث خود «سید محمد فشارکی اصفهانی »به سامرا رفت و در آنجا در درس «میرزا حسن شیرازی» (میرزای بزرگ) حاضر شد و به یکی از بزرگترین شاگردان «میرزای بزرگ» تبدیل گشت.
بعد از رحلت استاد چشم مردم سامرا برای رهبری دینی و سیاسی، به «محمد تقی» دوخته شد. او در سامرا به امور دینی و تربیت شاگردان و تدریس مشغول شد تا اینکه در سال ۱۳۳۶ ه.ق از سامرا عازم کاظمین شد؛ و بعد از مدتی به کربلا رفت . در آنجا بعد از رحلت «سیدکاظم یزدی» در ۱۳۳۷ ه.ق به عنوان مرجعیت مطلق شیعه انتخاب گردید.
در سال 1914 میلادی (1332 ه.ق) انگلستان علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ کرد،و تصمیم گرفت تا شهر بصره عراق را به تصرف خود درآورد. اهالی بصره بعد از اطلاع از این موضوع به شدت به هراس افتادند واز علما کمک خواستند. موضعگیری علما در آن زمان این بود که هم فتوا بر وجوب دفاع دادند و هم مردم را به مقابله با انگلیس متجاوز، تحریک و تشویق کردندو آنان، هم خود پیشاپیش مجاهدان و عشایر عراق به طرف میدانهای نبرد حرکت کردند. و «محمد تقی شیرازی» خود رهبری این حرکت – که به انقلاب بزرگ عراق معروف شد- را به عهده داشت و این با ارزش ترین فعالیت سیاسی وی بود. ایشان بر وحدت مردم عراق اعم از شیعه و سنی مسیحی و یهودی در برابر دشمنان خارجی تاکید کرد. و بیانیه ای در زمینه صادر کرد. در قسمتی از این بیانیه آمده:«بر شما و بلكه بر تمام مسلمانان، اتفاق نظر با برادرانشان در اين آغاز مبارك، واجب است و اين كه از بر هم خوردن امنيت و مخالفت و مشاجره با يكديگر بپرهيزيد كه اين به هدفهاي شما زيان ميرساند و حقوقتان را كه اكنون زمان رسيدن به آن است ضايع ميگرداند. شما را به حفظ جان، مال و ناموس تمام ملل و مذاهب كشورتان توصيه ميكنم تا به هيچ يك از آنان صدمهاي نرسد. خداوند همۀ شما را به آنچه رضاي اوست موفق گرداند»
«آیت الله محمد تقی شیرازی» روح مبارزه با انگلستان را در کالبد مسلمانان دمید و خود نیز شجاعانه برای بدست آوردن حقوق پایمال شده عراقیان قیام کرد و فتوای تاریخی و حماسی خود را که غیرت وطنی و دینی مردم عراق را به جوش آورد، صادر کرد و مردم عراق را برای جهاد مقدس در مقابل بریتانیای تجاوزگر مهیا نمود. در پی صدور این فتوا، انقلابی ملی و اسلامی به نام «انقلاب عشرین» یا «انقلاب بزرگ» عراق تبلور یافت که سرانجام به رهایی عراق از تسلط انگلستان منجر شد.
«آیت الله محمد تقی شیرازی» در سال 1919 پنج تن را برای مشاوره در امور سیاسی و رهبری نهضت فراخواند، این گروه پنج نفری متشکل بود از: «شیخ مهدی خالصی» که سر سخت ترین دشمن استعمار انگلستان، «آیت الله کاشانی»، «سید محمدعلی شهرستانی»، «میرزا احمد خراسانی »و فرزند خویش «میرزا محمدرضا شیرازی». این مجموعه یاوران «میرزا محمد تقی شیرازی» در آن دوران سخت و مصیبت بار بودند.
با شروع انتخابات عراق مخالفت های مردم علیه انگلستان در شهرهایی مانند بغداد و کربلا اوج گرفت . در این زمان «محمد رضا شیرازی » فرزند «میرزا »برای مقابله و مبارزه با قیمومیت انگلستان و آزادسازی عراق از سلطه بیگانگان، تشکیلاتی به نام «الجمعیه الاسلامیه» را به وجود آورد. آنان در نظر داشتند پس از استقلال، عراق را تحت ریاست فردی مسلمان درآورند. «آیت الله محمد تقی شیرازی» جهت حمایت و تقویت این حرکت، فتوایی صادر کرد با این مضمون: «هیچ مسلمانی حق انتخاب و اختیار غیرمسلمان را برای حکومت و سلطنت بر مسلمانان ندارد.».
هنوز مدتی کوتاه از فعالیتهای جمعیت اسلامی نگذشته بود که انگلستان تصمیم به دستگیری و تبعید اعضای فعال آن گرفت. در ذی القعده 1337 ق. تعدادی از اعضای آن دستگیر و به بغداد فرستاده شدند تا از آنجا به هندوستان تبعید گردند.
«میرزا محمد تقی شیرازی» بعد از اطلاع از این حادثه، نامهای برای «آرنولد ویلسون» حاکم انگلیسی عراق نوشت و ضمن اعتراض به تبعید آن عده، درخواست آزادی آنان را نمود. «ویلسون» در پاسخ، تبعید آنان را توجیه کرد و وقتی نامه او به «میرزا» رسید، اعلام داشت که به ایران مهاجرت میکند تا از آنجا فتوای جهاد بر ضد انگلستان صادر نماید. زمانی که این خبر منتشر شد نامههای زیادی برای همراهی با میرزا جهت مهاجرت به ایران از نجف، کاظمین و شهرهای دگیر عراق رسید. این اقدامات باعث شد که تبعیدشدگان در کمتر از چهار ماه به وطن خود بازگردانده شوند.
فتوای مشهور
بعد از این اتفاق «آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی» فتوای مشهور خود را به نام «فتوای دفاعیه» که مجوز رسمی برای نهضت مسلحانه مردم عراق بود، صادر کرد و فرمود: «مطالبه حقوق بر عراقیان واجب است و بر آنان واجب است در ضمن درخواستهای خویش رعایت آرامش و امنیت را بنمایند و در صورتی که انگلستان از پذیرش درخواستهایشان خودداری ورزد، جایز است به قوه دفاعی متوسل شوند.»
حمایت میرزای شیرازی از جبههها
«آیت الله شیرازی» با وجود کهولت و ناتوانی جسمی به انقلاب و امور مربوط به آن بسیار اهمیت میداد. ایشان برای پیشبرد اهداف مقدس انقلاب عراق و تامین نیازمندیهای جبهه هر چه از دستش برمیآمد، انجام میداد.
مقلدان «آیت الله شیرازی» از دورترین نقاط، وجوهات شرعی را برای ایشان ارسال میکردند لذا در بعضی از روزها نزد ایشان انبوهی از طلا و نقره به چشم میخورد ولی او علیرغم اصرار خانوادهاش بر صرف مقداری از آنها برای مخارج ضروری منزل همه را به جبهههای جنگ میفرستاد.
ایشان دومین نفر از خاندان شیرازی است که در مقابل شدید با انگلستان قرار می گیرد و تمام منافع انگلیس در کشور عراق و ایران را به خطر می اندازد.
مرحوم «آیتالله سید محمد شیرازی»برادر بزرگتر- سید صادق شیرازی- به هنگام تبعید «امام» به عراق و ورود ایشان به کربلا استقبال بسیار خوبی از ایشان انجام داد و حتی از «امام» خواست که به جای او در صحن امام حسین (علیه السلام) نماز جماعت بخواند. در خاطرات روز ورود امام به کربلا و سنگ تمام «سید محمد شیرازی» در استقبال از امام بیان شده که: «عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ امام خمینی همراه با شهید سید مصطفی و شماری از علما و روحانیان عازم کربلا شد. در سی کیلومتری شهر کربلا در قصبه «مُسَیب» نزدیک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال امام شتافتند. هنگام ورود به کربلا بلندگوی صحن مطهر امام حسین (علیه السلام) به صدا در آمد و ورود امام خمینی را به پیشگاه قهرمان شهید کربلا حضرت حسین بن علی علیهما السلام و عموم اهالی آن شهر مقدس تبریک گفت و رو به آستانه حضرت امام حسین (ع) کرد و گفت: «امروز یکی از فرزندان فداکارت که به پیروی از راه و فکر تو قیام کرده و آوارگی کشیده به حضورت می آید» آنگاه خطاب به امام خمینی گفت: «ای مجاهد!، ای قائد! به شهر جدت حسین خوش آمدی». پلاکاردی در درب قبله صحن مطهر حضرت امام حسین (علیه السلام) بالا برده بودند که این شعار روی آن نوشته شده بود: «ترفرف رایه الاسلام بید آیه الله الخمینی»
در همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا(علیهما السلام) چندین رأس گوسفند از طرف اهالی شهر قربانی شد… پس از زیارت، نماز مغرب و عشا را بنا به درخواست « آیت الله سید محمد شیرازی » به جای او در صحن مطهر برگزار شد و انبوهی از روحانیان و مردم به او اقتدا کردند. پس از پایان نماز آقای شیرازی از طرف اهالی کربلا از امام خواست که اقلاً برای یک هفته در کربلا توقف نماید. این درخواست از طرف امام پذیرفته شد و امام مدت یک هفته ای که در کربلا توقف داشتند نماز را به جای آقای شیرازی به جماعت برگزار میکرد. در شب اول ورود امام به کربلا در اقامتگاه او نزدیک به پانصد نفر از روحانیان و مردم اطعام شدند و جشن باشکوهی به مدت سه روز در کربلا برگزار شد و اشعار و قصاید زیبایی در مدح ایشان و نهضت اسلامی ایران سروده و خوانده شد.
اما پس از رحلت «آیتالله العظمی حکیم» و مطرح شدن امام به عنوان زعیم تشیع و در مقابل طرح مرجعیت «آیتالله شیرازی» از سوی برخیک ربلاییها این روابط تیره و سرد. و مخالفت های خاندان شیرازی آغاز شد.
البته مهمترین مخالفتها با مرجعیت این «آیتالله» جوان مقیم کربلا از سوی «آیتالله خویی» و «آیتالله سید محمود شاهرودی» صورت گرفت و این دو مرجع تقلید در موضعگیریهای تندی اجتهاد «سید محمد شیرازی» را زیر سؤال برده و طرح مرجعیت وی را مشکوک قلمداد کردند.
«آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی» و «آیتالله العظمی شاهرودی» هر یک به طور جداگانه اعلامیهای در رد اجتهاد ایشان صادر کردند. آقای شاهرودی در اعلامیهاش متذکر شده بود که «آقای شیرازی» مجتهد نیست و شاهد بر این مدعا، نیز استاد وی «آقای شیخ یوسف حائری» است که در نوشتهای تصریح کرده، آقای شیرازی به حد اجتهاد نرسیده است.»
و مرحوم «آیت الله خویی» در سئوالی که از ایشان شده بود، پاسخ دادند که: « کار این سید، شبههناک است و دادن وجوهات به وی جایز نیست.»
اینجا باید بدانیم که: دشمن وقتی از کسی ضربه می خورد برای مقابله با شروع به برنامه ریزی می کند. این راههای مقابله، با توجه به شخصیت افراد، شکل های مختلف دارد. اما در طول تاریخ همواره در سه محور کلی «تطمیع»(وعده دادن) - «تهدید» « حذف »، بوده است و تنها نمود و مصداق آن متفاوت بوده است. این سه مرحله به ترتیب اتفاق می افتد افرادی که با تطمیع اسیر می شوند، نیازی به مرحله تهدید ندارند و کسی که با تهدید رام می شود نیازی به حذف ندارد. برای مرحله اول و دوم دشمن شروع به شخصیت شناسی افراد می کند و هر فرد را با توجه به نوع شخصیت،خواسته ها و امیال او می فریبد . گاهی برای تطمیع یک فرد نیاز به ثروت می شود پس از این راه وارد می شود، گاهی فرد با مقام قریب می خورد و گاهی انسان تشنه اسم و رسم است و گاهی حب فرزند و خانواده انسان را از راه به در می کند.
اینها همان خطوات الشیطان است است که خداوند در قرآن ( سوره نور/21) انسان را از آنها بر حذر داشتهاست:
«سید محمد شیرازی» تا قبل از عزیمت از عراق به کویت همچنان ارتباط خود را با امام قطع کرده بود اما بعد از رفتن به کویت و استقرار ایشان در آنجا ، دوستان و حامیان ایشان حملاتی را علیه امام ترتیب دادند و شروع به بدگویی و بستن اتهامهای ناروا علیه امام کردند. و در این زمینه بعضی از نزدیکان «سید محمد شیرازی» با فاسق دانستن امام و حتی تکفیر ایشان، کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها از آن زمان و حتی بعد از ورود آقای شیرازی به ایران ادامه پیدا کرد.
برخی از اقایان از جمله «آقای محتشمی» و «آقای فردوسیپور» که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت میرفتند، نقل میکردند که بیت آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران است و خود ایشان هم به ما توصیه میکند که دست از مبارزه علیه شاه برداریم و سخنی ضد رژیم نگوییم. اما با وجود همه این اعمال، امام در تمام این مراحل از موضعگیری صریح و علنی درباره ایشان، همچنین اجتهاد و عدالت او خودداری میکرد. یک بار جمعی از کویتیها خدمت امام رسیدند و درباره آقای شیرازی و این که ایشان مجتهد و عادل هست یا نه، سوال نمودند؛ ولی حضرت امام جوابی ندادند( نه رد کردند و نه تایید) که موجب ناراحتی اینها و بعضی از بزرگان مثل «آیت الله خویی» شده بود. در مقابل، سید محمد شیرازی به درخواست علمای بزرگ عراق برای ارجاع مردم به مرجعیت امام اینگونه پاسخ داد : « دوستان صلاح ندیدند که من، مردم را به آقای خمینی ارجاع بدهم؛ بنابراین بنده بر سر همان ادعای مرجعیت و الامام المجدد بودن هستم و خداوند ما را از شر اغیار حفظ خواهد کرد.»
ماجراجویی در مراسم خاکسپاری
بعد از رحلت «سید محمد شیرازی» خانواده وی حتی از جسم برادرشان برای اعلام مواضع سیاسیشان علیه نظام جمهوری اسلامی دریغ نکردند. با وجود اینکه او به دستور رهبری در صحن حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) برای قبر سید محمد شیرازی جایابی صورت گرفت، اما آنها تشییع جنازه برادرشان را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کردند و اقدام به ایجاد بلوا و آشوب در شهر قم کردند که مورد اعتراض بسیاری از اهالی قم قرار گرفت.اما در نهایت نیروهای امنیتی تابوت سید محمد شیرازی را برای دفن به حرم مطهر انتقال دادند.
این ماجرا تا سالها مستمسکی برای خانواده شیرازیها برای حمله رهبر انقلاب قرار گرفت؛ در حالی که رهبر انقلاب، هم در پیامی از مجاهدتهای سید محمد شیرازی تقدیر کرده بودند هم مجلس ختمی در مسجد اعظم قم برای ایشان برگزار کرد.
پیام ایشان در این باره به این شرح بود: « بسماللَّهالرّحمنالرّحیم رحلت عالم مجاهد آیةاللَّه آقای حاج سید محمد شیرازی رحمةاللَّهعلیه را به بیت شامخ و معظم شیرازی و بخصوص به خانوادهی محترم و فرزندان مکرم ایشان و نیز به همهی دوستداران و ارادتمندان آن مرحوم بخصوص به حضرات کربلائیهای مقیم ایران صمیمانه تسلیت عرض میکنم. آن عالم بزرگوار سالهای متمادی از عمر خویش را در عراق و ایران صرف جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمهی اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهمالسّلام نموده و زحمات فراوانی تحمل کردند. تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار، متضمن مجموعهی بزرگی از معارف دینی و سیاسی است و سعی مشکور و مجاهدت مقبولی در درگاه خداوند متعال است. انشاءاللَّه. از خداوند متعال علوّ درجات و حشر با اجداد طاهرینش را برای آن عالم بزرگوار مسألت میکنم. سید علی خامنهای
بعد از رحلت «سید محمد» رهبری این خاندان به برادر او «سید صادق شیرازی» رسید.« سید صادق شیرازی» مدعی مرجعیت(که تایید نشده توسط اعلام و بزرگان شیعه) متولد کربلا است. برای آشنایی با افکار وی به بررسی چند موزد از اقدامات او می پردازیم
چند اقدام افراطی ایشان که عامل تخریب چهره واقعی مذهب تشیع و در چند مورد منجر به کشته شدن شیعیان مظلوم در نقاط مختلف جهان شد.
برخی از این اقدامات عبارتند از:
1- افتاءبه استحباب قمی زنی و تشویق و ترویج آن در بین طرفداران خود و نمایش دادن این مراسم از طریق شبکه های ماهواره ای تحت حمایت خود- که خود جای بحث دارد
در حالی ایشان این فتوا را صادر کرد که تقریبا تمام فقهای شیعه این کار را شنیع دانسته و افراد را از انجام آن نهی کردند. و اکثر مراجع تقلید بر حرمت این کار با دلیل مستند، تاکید دارند.
علاوه بر قمه زنی که در چند سال اخیر تبدیل به یک رسم هر ساله و علنی توسط طرفداران سید صادق و جریان شیرازی ها شده است مراسمی نیز نزدیک به این روش ها برای بانوان در نظر گزفته شده است.
مسئله «قمه زنی» در طول تاریخ همواره مورد توجه علمای شیعه بوده تا جایی که حتی در «دوران مشروطه» نیز مراجع تقلید شیعه بیانیهای جهت حفظ وحدت اسلامی صادر کردند و نوشتند «چون دیدیم که اختلاف فرقههای پنجگانه مسلمین (اختلافاتی که مربوط به اصول دیانت نیست) موجب انحطاط دول اسلام و استیلای خارجیان شده است، به جهت حفظ کلمه جامع دینیه و دفاع از شریعت محمدیه، فتاوای مجتهدین عظام، که روسای شیعه جعفریه هستند، و مجتهدین اهل سنت، اتفاق نموده بر وجوب تمسک به حبل اسلام… اتفاق شد بر وجوب اتحاد تمام مسلمین در حفظ اسلام و نگهداری جمع مملکت های اسلامی از تشبهات دول بیگانه و حملههای سلطنت های صلیبیه، متحد شد رای جمیعا برای حفظ حوزه اسلامیه بر این که تمام قوت و نفوذ خود را براین خصوص مبذول داریم و از هیچگونه اقدامی که مقتضی است فروگذار نکنیم… چنانچه حق تعالی فرموده اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم و متذکر می سازیم عامه مسلمانان را به برادری که خداوند بین تمام مومنین بست و اعلان می کنیم وجوب اجتناب از چیزهایی که موجب نفاق و شقاق است…»
این بیانیه را علمای بزرگی مانند: «آیتالله نورالله نجفی اصفهانی»، «آخوند خراسانی»، «سید اسماعیل صدر»، «شیخالشریعه اصفهانی» و «شیخ عبدالله مازندرانی» امضا کرده اند.
بازدید سید صادق شیرازی از محل خونریزی قمه زنی
امروزه قمه زنی به عنوان یک مستمسک و حمله علیه اعتقادات شیعه شده است. تا چند سال اخیر کافی بود که کلمه عاشورا و یا محرم را با حروف لاتین در موتورهای جستجوگر رصد می کردید آنگاه شاهد تصاویری دردناک از قمه زنی ، خون و خونریزی، قمه زنی برای کودکان و نوزادان و به سخره گرفتن عقاید و عزادارای های شیعیان توسط مغرضان بودید و گاهی در کلیپ هایی که انتشار داده می شد عزادارای شیعیان را تحت عنوان « هالوین اسلامی» معرفی می کردند. هر چند امروزه با همت جوانان فهیم و درج مطالب و تصاویر از عزاداری های واقعی شیعیان و تعریف کلید واژه های لاتین برای آن از نمایش تصاویر گذشته کاسته شده است اما همچنان این مراسم دست آویز مغرضان است.
مراسم قمه زنی و دگر مراسم غیر متعارف عزاداری مانند راه رفتن بر زغال گداخته در لندن و با حمایت و حفاظت دولت انگلیس برگزار می شود اما مراسم جهانی شیرخوارگان حسینی به بهانه ترویج خشونت توسط دولت انگلیس تعطیل می شود.
به کلیپ زیر دقت بفرمایید( حمایت دولت انگلیس از قمه زنی)
2- اعلام هفته برائت در مقابل هدف وحدت:
اعلام روزهای نهم تا پانزده ربیع الاول به عنوان هفته برائت( برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام) توسط شبکه ماهواره ای امام حسین علیه السلام تحت حمایت و مدیریت سید صادق شیرازی.
این جریان در اطلاعیهای اعلام کرد: «با نزدیک شدن به ایام فرحة الزهرا و غدیر ثانی، شورای سیاست گذاری شبکه جهانی امام حسین علیهالسلام در بیانیه ای اعلام داشت: روز نهم ربیع الاول طبق فرموده اهلبیت علیهم السلام روز غدیر ثانی نامگذاری شده است… از این رو بر خود لازم میدانیم که از روز نهم لغایت ۱۵ ربیع الاول را به عنوان هفته برائت نامگذاری کنیم تا از این شبکه مقدسه پیام برائت از دشمنان خاندان رسالت را با اتکا به عمل معصومین به جهان صادر نماییم.»
در این ایام مراسم عید الزهراء یا همان عمر کشان برگزار می شود. این گروه معتقدند که روز کشته شدن عمر خلیفه دوم در روز نهم ربیع الاول است و در این روز شادی می کنند و به مقدسات اهل سنت اهانت می کنند . در حالی که آنچه در کتب تاریخی معتبر ذکر شده روز کشته شدن خلیفه دوم 26 یا 27 ذیالحجه سال 23 هجری بوده است.
در این ایام و از طریق شبکه های ماهواره ای ایشان برنامه هایی بر سب و اهانت به مقدسات اهل سنت پخش می شود. این برنامه ها جهت از بین بردن اتحاد و ایجاد اختلاف بین مسلمین تهیه شد که با واکنش مناسب علمای شیعه و اهل سنت همراه شد و این توطئه نیز تا حدودی خنثی شد.
نتیجه برگزاری این گونه جشن ها نتایجی جز هدر رفتن خون شیعیان مظلوم در جهان نیست. کافی است به اعترافات عبدالمالک ریگی بعد از دستگیری اذعان می کند که : برای تقویت روحیه و تشویق سربازان خود جهت کشتار شیعیان فیلم های این جشن ها استفاده می کند.
اما سوال اینجاست که : این سینه چاکان اهلبیت علیهم السلام ، وقتی داعش (با ادعای پیرو مذهب اهل سنت بودن) به حرم های اهل بیت علیهم السلام حمله کردند هیچ حرکتی، فتوایی یا برنامه ای برای حمایت نداشتند. یا چرا هیچ کدام از مدافعان حرم پیرو یا طرفدار این فرقه نبودند؟ یا چرا روزانه صدها شیعه به خون غلتیده میشود و ناموس او هتک می شود اما از این اقایان صدایی بلند نمی شود.
نمونه ای از برنامه عمر کشون(البته از نوع یعنی مودبانه)
پاسخ استاد ارفع به بدعت جشن عمر کشون
برای دریافت نظر «آیت الله بهجت» درباره عید الزهراء اینجا کلیک کنید
حرکت طرفداران جریان شیرازی در قم به طرف حرم مطهر حضرت معصومه «سلام الله علیها» در روز عید الزهرا
3- را ه اندازی شبکه های ماهواره ای با برنامه های موهن به مراجع شیعه، اعتقادات اهل سنت
شبکه های ماهواره ای وابسته به سید صادق شیرازی « فدک، الأنوار ، أنوار الحسين، امام حسين 1 و 2 و 3، الزهراء، المهدی، امام صادق ، حضرت خديجه، مرجعيت، أبا الفضل العباس، ظهور، امام زمان ، العقيلة، سلام 2 و بقيع» هستند که عمده برنامه های این شبکه ها پخش مرتب عزاداری حتی در ایام معمول، اهانت به مرجعیت شیعه ، و اهانت به مقدسات اهل سنت.
بماند که (اگر هم به فرض مرجع تقلید هم باشد) مرجعی که با تعداد اندک مقلدین و به تبع آن محدودیت در دریافت وجوهات شرعی چطور می تواند این تعداد از شبکه های ماهواره ای را ایجاد و با برنامه های تقریبا 24 ساعته اداره کند؟!!!
4- اعطای اجازه نامه اجتهاد به یاسر الحبیب
برای اینکه بدانیم چرا دادن اجازه نامه اجتهاد به یاسر الحبیب یک اقدام ناصواب است، ابتدا باید شخصیت این فرد را بشناسیم. در اینجا مختصرا به این شخصیت می پردازیم.
تصویر اجازه نامه سید صادق به یاسر الحبیب
« یاسر یحیی عبدالله الحبیب» طلبه کویتی است که داماد برادر سید صادق شیرازی است. این طلبه جوان ابتدا در کویت در «هیئت خدام المهدی» به فعالیت پرداخت اما بعد از گذشت سه سال از این فعالیت تندروی های وی علیه مقدسات اهل سنت شروع شد به طوری که این هیئت توسط دولت کویت پلمپ و او روانه زندان شد. اما بعد از زندانی شدن این طلبه جوان مقامات انگلیسی برای آزادی او با مقامات کویتی وارد مذاکره شدند و بعد از فشار انگلیس بر دولت کویت ،« یاسر الحبیب»آزاد و راهی لندن شد. بعد از دو سال حضور در لندن او توانست در لندن روزنامه « shianewspaper» را منتشر و حوزه علمیه «الامامیین العسکریین»را تاسیس کند سپس با حمایت سید صادق شیرازیشبکه ماهواره «فدک» را راه اندازی و مدیریت کند. و در سال 20010 حسیسنیه بزرگ «سید الشهدا علیه السلام»را تاسیس کند .
«یاسر الحبیب» در لندن به اهانت های خود نسبت به رموز اهل سنت و همسر پیامبر(صلی الله علیه و اله) ادامه داد و در هفدهم ماه مبارک رمضا 1431 ه.ق که منسوب به وفات عایشه همسر پیامبر (اکرم صلی الله علیه و اله) بر منبر رفت و رکیک ترین اهانت ها را به او داد و او را زنی هرزه خطاب کرد و اعلام کرد که : «جشن گرفتن به مناسبت هلاک عایشه، ضرورتی دینی است؛ چه اینکه روز هلاکت عایشه، پیروزی اسلامی عظیمی به شمار می رود» و این سخنرانی او از طریق شبکه ماهواره ای خودش« فدک» نیز پخش شد. و بالای شبکه عنوان« شعار الله اکبر … عایشه فی النّار» مرتب به نمایش در می آمد . و سرودهای شادی تحت عنوان «هلاکت راس الکفر عایشه» پخش می شد.
بعد از اجرای این سخنرانی، «شیخ عبدالعزیز آل الشّیخ» مفتی اوّل سعودی در برابر این اقدام اینگونه واکنش میدهد: «بعد از اسائه ادب یاسر الحبیب به أم المؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است».
او در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: «سخنان یاسر الحبیب، روحانی شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند.» آلالشّیخ همچنین در ادامه گفت: «مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهل سنّتی که شیعه شده بودند، به خصوص در شمال آفریقا، پس از گفته های یاسر الحبیب متوجّه شده اند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشته اند.»
اما علمای شیعه در کشورهای عربی در برابر سخنان و عملکرد او ایستادند و او را طرد کردند. از این جهت طیف بزرگی از علمای شیعه را اهانت و تکفیر کرد. از جمله علمای اهانت شده به آنها توسط یاسر الحبیب : «حضرت امام خمینی» ، «علامه طباطبایی»، «آیت الله بهجت»، «آیتالله سیستانی»، «آیتالله حکیم»، «شهید سید محمد باقر صدر» و سایر مراجع بزرگ شیعه در کشورهای منطقه و او همچنین «سید حسن نصرالله» فاسق خواند.
توهین به علما توسط یاسر الحبیب
امروزه علاوه بر رواج قمه زنی از سوی این طیف فکری ، جهت گیری های آنها همسو با دشمنان دین ادامه دارد . در این روز ها که شاهد پخش کلیپ هایی از سوی طرفداران این جریان که هود بی حرمتی به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام است. مانند لیسیدن درب ها و ضریح مطهر ائمه با وجود تاکید همه علما بر رعایت نکات بهداشتی ، شکستن و سوزاندن درب حرم های مطهر امام رضا و حضرت معصومه (سلام الله علیهما) به بهانه بستن حرم ها
اهانت و هتک حرمت طرفداران این جریان به ساحت مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها
برای دریافت نظرات علمای شیعه درباره اهانت به مقدسات اهل سنتاینجاکلیک کنید
ایا در روایات روز«نهم ربیع الاول» روز از تن دراوردن لباس عزا معرفی شده است؟ و اینکه شیعیان به دستور یا توصیه اهبیت (علیهم السلام) تا روز هشتم ربیع الاول باید عزادار بمانند؟
برخی ادعا کردند که آنچه در روایات اهلبیت (علیهم السلام) آمده روز «نهم ربیع الاول» روز از تن دراوردن لباس عزای اهلبیت است و تا قبل از آن یعنی تا هشتم ربیع الاول عزاداری پابرجاست و استناد آنها به روایتی از کتاب «مستدر الاوسائل محدث نوری» از محدثان بزرگ شیعه است. در کتاب ایشان در باب الصلاه اینگونه نقل شده است:
منبع: مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج3، ص: 327
اما برای بررسی و پاسخ به این ادعا باید چند نکته را یاداوری کنیم.
1- این روایت در «باب الصلاه» آمده و تمام روایت هایی که قبل و بعد این روایت آمده در خصوص بیان نوع پوشش در نماز و پوشش های اهلبیت به ویژه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله و حضرت امیر المومنین علیه السلام است که پوشش آن دو بزرگوار چه از لحاظ لباس ، خف(نوعی صندل مردانه) ، و انگشتر و غیره چگونه بوده و اصلا اشاره ای به لباس مشکی در روزهای ابتدایی ماه ربیع الاول نشده است.
2- اما در وایتی بعد از آن روایت، اشاره به عزای سید الشهدا علیه السلام و عدم کراهیت سیاه پوشی برای ایشان شده است که هیچ گونه ارتباطی با مقصود مدعیان ندارد.
در اینجا به نمونه هایی از این روایات اشاره می کنیم.
منبع: مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج3، ص: 326
علاوه بر این ادعا شده که این روز روز مرگ خلیفه دوم ذکر شده در این روایات که هیج اثری از این بحث در این روایات وجود ندارد علاوه بر اینکه تاریخ مرگ خلیفه دوم بنا به نقل مشهور در روزهای پایانی ماه ذی الحجه سال23 قمری بود.
3- نکته بعدی که باید یاور شویم روایتی که از حضرت امیر المونین علیه السلام نقل شده در عظمت روز «نهم ربیع الاول» که در کتاب «بحالانوار» به آن شاره شده است و آن روایت این است:
این روایت به لحاظ متن دچار اشکال است زیرا که در متن به رفع قلم دارد اگر به این معناباشد که منظور روزی است که گناهان در آن روز نوشته نمی شود و مردم در انجام هر گناهی آزادند. چنین مطلبی با اصول اعتقادات و مسلمات قرآنی و روایی در تعارض است.
اگر هم این اشکال را وارد ندانیم و معنای رفع قلم را برداشتن تقیه از گردن شیعیان بدانیم همانطور که در برخی منابع آمده است ، باز این روایت خالی از اشکال نیست زیرا با توجه به صدر و ذیل ( ابتدا و انتها) روایت ، آنچه مد نظر امام علیه السلام است بیان عظمت روز نهم ربیع الاول است . و اینکه این روز همانطور که روز گشایش ، روز عید و… روز شادی است و می توان گفت عبارت «نزع السواد؛ سیاه دراوردن» کنایه از شادی باشد نه اینکه قبل از آن شیعه عزادار باشد. این روایت
وگرنه با این استدلال می بایست در روز های بعد از آن هیچ عزایی اتفاق نیوفتد و شیعه لباس سیاه به تن نکنند.
آیا هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و سقط جنین ایشان در ه روز ربیع الاول اتفاق افتاد؟
برای پاسخ به این سوال برخی رویدادهای موثر در پاسخ را از زمان رحلت رسول اکرم صلی الله علیه واله تا بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها را با هم مرور می کنیم.
1- شهادت حضرت رسول صلی الله علیه و اله در 28 صفر(به نقل از شیخ طوسی، أمالی، ص 266 و شیخ مفید ، الارشاد ج1 ص257)
2- غسل دادن بدن حضرت رسول صلی الله علیه و اله در زوال(ظهر) روز 28 صفر(به نقل از الارشاد شیخ مفید، مناقب ابن شهرآشوب،ج/1ص297 )
3- تشکیل سقیفه بنی ساعده برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله در عصر روز 28 صفر(الطبقات الکبری ابن سعد، ج2، ص 218)
4- تجمع برخی از طرفداران اهلبیت علیهم السلام مثل بَراء بن عازب، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، حُذَيفه، ابوالهِيثم بن تيهان و عُبادة بن ثابت برای تغییر دادن وضع موجود در شب همان روز ( به نقل از ابن ابی الحدید ج2، ص51)
5- تثبیت بیعت سقیفه توسط ابوبکر در صبح روز 29 صفر( به نقل از : الطبقات الکبری ابن سعد، ج 3، ص 184ـ185)
6- خواندن نماز بر پیکر حضرت رسول صلی الله علیه و اله توسط مسلمین در عصر روز 29 صفر( به نقل از الارشاد شیخ مفید ج1)
7- تدفین پیکر حضرت رسول صلی الله علیه و اله در شب روز 29 صفر و به نقلی روز 30 صفر است و پس از سه روز از رحلت ایشان بوده ( به نقل از سیره ابن هشام ج4، ص314 )
8- رفتن اهلبیت علیهم السلام به خانه مهاجرین و انصار برای گرفتن بیعت 30 صفر تا 1 ربیع الاول (به نقل از کتاب سلیم بن قیس)
9- جمع اوری قرآن توسط حضرت علی علیه السلام به وصیت حضرت رسول صلی الله علیه و اله و عرضه آن به صحابه در 2 ربیع الاول تا 4 ربیع الاول ( به نقل از کتاب سلیم بن قیس)
10- غصب فدک پس از ده روز از رحلت حضرت رسول مصادف با 8 ربیع الاول
11- بیعت خواهی مجدد ابوبکر از حضرت علی علیه السلام : سلیم بن قیس به نقل از سلمان بیان می کند که اولین بعیت گرفتن ابوبکر ابوبکر از حضرت علی علیه السلام پس از جمع اوری قرآن بود( پس از 5 ربیع الاول) اما بعیت دوم تاریخ دقیقی برای آن ذکر نشده اما با محاسبه تاریخ رویدادهای گذشته به ویزه برگشت سیاه اسامه واوج گیری اعتراضات به انتخاب خلیفه ، این بیعت 50 روز بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و اله (به نقل از کتاب سليم بن قيس، ج2، ص581)
12- هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها 50 روز بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و اله و بعد از پاسخ منفی حضرت علی علیه السلام به بیعت خواهی مجدد ابوبکر
دلایلی که می توان- غیر از رویدادهای بیان شده و زمان آنها- برای اثبات عدم هجوم به خانه در اوایل ربیع الاول آورد به این شرح است:
1- روایتی که هشام از امام صادق علیه السلام نقل می کنند که حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و اله به زیارت قبور شهدای احد در روزهای دوشنبه و پنجشبه می رفتند و قیس بن هلال نقل می کند که روایات هشام دلالت بر استمرار حضرت بر این کار می کند.
2- حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه به غصب فدک و کارهایی که غاصبان انجام دادند اشاره می نمایند اما بحثی از هجوم به خانه نمی کنند. در حالی که اگر این امر تا آن زمان اتفاق افتاده بود از لحاظ اهمیت و بیان در اولویت قرار داشت. و ایراد خطبه حضرت در مسجد ده روز پس از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و اله بود.
3- وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها برای ایراد خطبه به مسجد می رفتند ، راه رفتن ایشان به راه رفتن حضرت رسول صلی الله علیه و اله توصیف می شد در حالی که اگر هجوم در آن زمان اتفاق افتاده بود و حضرت جنین خود را سقط کرده بودند هرگز با آن توانایی وشیوه راه نمی رفتند.
4- در روایت و نقل تاریخی این گونه بیان شده که پس از بازگشت لشکر اسامه، حضرت امیر علیه السلام حضرت زهرا سلام الله علیها را سوار بر مرکب برای بیعت گرفتن به خانه انصار می برند و این خود نشان دهنده سلامت حضرت بود.
5- روایت علامه مجلس از امام باقر علیه السلام که بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها 50 روز پس از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه واله بود.
پ. ن: تاریخ های مذکور بر اساس روزهای بیان شده نسبت به روز رحلت حضرت رسول صلی الله علیه واله در 28 صفر می باشد.
«ویکتور هوگو» فرانسوی ، داستان نویس، دارم نویس و بنیانگذار مکتب رومانتیسم در سروده ای به نام « دوست داشتنی ترین انسان جهان»لحظات واپسین حیات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله)را به تصویر می کشد. این سروده در قالب کتاب « سال نهم هجرت» ترجمه و منتشر شد.
بخشی از این سروده :
« انگار «نوح» بود و راز بارانهای سیلآسا را میدانست / دادرسی بردبار بود که هرگاه مردم / اختلافهایشان را به محضرش میآوردند/ اجازه میداد تا یکی داوریاش را گردن گذارد و دیگری/ به انکار و استهزایش برخیزد/
بیشتر، سکوت میکرد و گوش میداد /آخرین کسی بود که لب به سخن میگشود/ همواره حال نیایش داشت/
غذایش اندک بود و گاه از گرسنگی، سنگ بر شکم میبست/ گوسفندانش را خود میدوشید/
چون مردمان فرودست، بر زمین مینشست/ و لباسهایش را وصله میزد/ با آن که دیگر جوان نبود
بیشتر روزها را روزه داشت، چنان که ماههای رمضان را/ »
او لحاظ اخر حیات و وفات پیامبر مهربانی را اینگونه زیبا به تصویر می کشد :
«شبهنگام فرشتۀ مرگ، بر درگاه خانه آمد و اجازۀ ورود خواست/ پیامبر رخصت داد /پیک خدا که داخل شد/ حاضران دیدند که برقی شگفت/ در نگاه پیامبر درخشیدن گرفت/ همانند نوری که روز میلاد در چشمهایش داشت/
احساس میکرد، زمان مرگش فرا رسیده است/ آنچنان با وقار و شکوهمند بود که به ملامت کسی بر نمیخاست/
چون در کوچهها قدم میزد رهگذران از هر سو سلامش میگفتند/ و او، به مهربانی، پاسخ میداد/
- هنوز در محاسن سیاهش بیست تار موی سیاه نبود/ پیشانی اش فراخ و گونه هایش اندکی برآمده بود/
ابروهای باریکی داشت با نگاهی نافذ و گردنی کشیده/ با اینكه حتی بیست موی سپید در محاسن سیاهش دیده
نزدیك غروب بود كه عزرائیل بدو گفت:/« ای پیغمبر! خداوند تو را به نزد خویش میخواند.»
وی پاسخ داد:«دعوت حق را لبیك میگویم.» آنگاه لرزشی بر وی حكمفرما شدو نفسی آرام لبهای او را از هم گشود
اعتراف جالب و قابل تامل «عرعور» به عظمت «امام حسین» علیه السلام
شیخ «عدنان محمد عرعور» در شهر «حماة سوریه» به دنیا امده ولی که نسب خانوادگی وی منتسب به شمال عربستان و قبیله « عنزه » است. او از جمله مفتیان معلوم الحال وهابی که در عربستان تعلیم دید. وی بر اساس مبانی فکری وهابی منتقد مذهب تشیع است . در جریان حضور تکفری داعش در سوریه و عراق وی به تکفیر مردم مسلمان دو کشور پرداخت . و به اعتراف چندین رسانه این کشورها وی در چندین جنایت دست داشت. به این دلیل اعترافات وی به این گونه در زمینه قیام «امام حسین»علیه السلام و محبت او در نوع خود جالب و قابل تامل است.