آغاز حرکت در سراشیبی

مرحوم «آیت‌الله سید محمد شیرازی» برادر بزرگ‌تر- سید صادق شیرازی- به هنگام تبعید «امام» به عراق و  ورود ایشان  به کربلا استقبال بسیار خوبی از ایشان انجام داد و حتی از «امام» خواست که به جای او در صحن امام حسین (علیه السلام) نماز جماعت بخواند. در خاطرات روز ورود امام به کربلا و سنگ تمام «سید محمد شیرازی» در استقبال از امام بیان شده که: «عصر روز جمعه ۱۶/۷/۴۴ امام خمینی همراه با شهید سید مصطفی و شماری از علما و روحانیان عازم کربلا شد. در سی کیلومتری شهر کربلا در قصبه «مُسَیب» نزدیک پانصد نفر از علما و محصلان علوم اسلامی کربلا و نجف و شماری از مردم به استقبال امام شتافتند. هنگام ورود به کربلا بلندگوی صحن مطهر امام حسین (علیه السلام) به صدا در آمد و ورود امام خمینی را به پیشگاه قهرمان شهید کربلا حضرت حسین بن علی علیهما السلام و عموم اهالی آن شهر مقدس تبریک گفت و رو به آستانه حضرت امام حسین (ع) کرد و گفت: «امروز یکی از فرزندان فداکارت که به پیروی از راه و فکر تو قیام کرده و آوارگی کشیده به حضورت می ­آید» آنگاه خطاب به امام خمینی گفت: «ای مجاهد!، ای قائد! به شهر جدت حسین خوش آمدی». پلاکاردی در درب قبله صحن مطهر حضرت امام حسین (علیه السلام) بالا برده بودند که این شعار روی آن نوشته شده بود: «ترفرف رایه ­الاسلام بید آیه الله الخمینی»

در همین حال در مدخل شهر کربلا پشت صحن حضرت ابوالفضل و درب صحن حضرت سیدالشهدا(علیهما السلام) چندین رأس گوسفند از طرف اهالی شهر قربانی شد… پس از زیارت، نماز مغرب و عشا را بنا به درخواست « آیت الله سید محمد شیرازی » به جای او در صحن مطهر برگزار شد و انبوهی از روحانیان و مردم به او اقتدا کردند. پس از پایان نماز آقای شیرازی از طرف اهالی کربلا از امام خواست که اقلاً برای یک هفته در کربلا توقف نماید. این درخواست از طرف امام پذیرفته شد و امام مدت یک هفته ای که در کربلا توقف داشتند نماز را به جای آقای شیرازی به جماعت برگزار می‌کرد. در شب اول ورود امام به کربلا در اقامتگاه او نزدیک به پانصد نفر از روحانیان و مردم اطعام شدند و جشن باشکوهی به مدت سه روز در کربلا برگزار شد و اشعار و قصاید زیبایی در مدح ایشان و نهضت اسلامی ایران سروده و خوانده شد.

اما پس  از رحلت «آیت‌الله العظمی حکیم» و مطرح شدن امام به عنوان زعیم تشیع و در مقابل طرح مرجعیت «آیت‌الله شیرازی» از سوی برخیک ربلایی‌ها این روابط تیره و سرد. و مخالفت های خاندان شیرازی آغاز شد.

البته مهم‌ترین مخالفت‌ها با مرجعیت این «آیت‌الله» جوان مقیم کربلا از سوی «آیت‌الله خویی» و «آیت‌الله سید محمود شاهرودی» صورت گرفت و این دو مرجع تقلید در موضع‌گیری‌های تندی اجتهاد «سید محمد شیرازی» را زیر سؤال برده و طرح مرجعیت وی را مشکوک قلمداد کردند.

«آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خویی» و «آیت‌الله العظمی شاهرودی» هر یک به طور جداگانه اعلامیه‌ای در رد اجتهاد ایشان صادر کردند. آقای شاهرودی در اعلامیه‌اش متذکر شده بود که «آقای شیرازی» مجتهد نیست و شاهد بر این مدعا، نیز استاد وی «آقای شیخ یوسف حائری» است که در نوشته‌ای تصریح کرده، آقای شیرازی به حد اجتهاد نرسیده است.»

و مرحوم «آیت الله  خویی» در سئوالی که از ایشان شده بود، پاسخ دادند که: « کار این سید، شبهه‌ناک است و دادن وجوهات به وی جایز نیست.»

اینجا باید بدانیم که: دشمن وقتی از کسی ضربه می خورد برای مقابله با شروع به برنامه ریزی می کند. این راههای مقابله، با توجه به شخصیت افراد، شکل های مختلف دارد. اما  در طول تاریخ همواره در سه محور کلی «تطمیع»(وعده دادن) - «تهدید» « حذف »، بوده است و تنها نمود و مصداق آن متفاوت بوده است.  این سه مرحله به ترتیب اتفاق می افتد افرادی که با تطمیع اسیر می شوند، نیازی به مرحله تهدید ندارند و کسی که با تهدید رام می شود نیازی به حذف ندارد. برای مرحله اول و دوم دشمن شروع به شخصیت شناسی افراد می کند و هر فرد را با توجه به نوع شخصیت،خواسته ها و امیال او می فریبد . گاهی برای تطمیع یک فرد نیاز به ثروت می شود پس از این راه وارد می شود، گاهی فرد با مقام قریب می خورد و گاهی انسان تشنه اسم و رسم است و گاهی حب فرزند و خانواده انسان را از راه به در می کند.

اینها همان خطوات الشیطان است است که خداوند در قرآن ( سوره نور/21) انسان را از آنها بر حذر داشتهاست:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ؛اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! گام‌هاى شيطان را پيروى نكنيد.»

 

بیت آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران بود


«سید محمد شیرازی»  تا قبل از عزیمت از عراق به کویت همچنان ارتباط خود را با امام قطع کرده بود اما بعد از رفتن به کویت و استقرار ایشان در آنجا ، دوستان و حامیان ایشان حملاتی را علیه امام ترتیب دادند و شروع به بدگویی و بستن اتهام‌های ناروا علیه امام کردند. و در این زمینه بعضی از نزدیکان «سید محمد شیرازی» با فاسق دانستن امام و حتی تکفیر ایشان، کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها از آن زمان و حتی بعد از ورود آقای شیرازی به ایران ادامه پیدا کرد.

برخی از اقایان از جمله «آقای محتشمی» و «آقای فردوسی‌پور» که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت می‌رفتند، نقل می‌کردند که بیت  آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران است و خود ایشان هم به ما توصیه می‌کند که دست از مبارزه علیه شاه برداریم و سخنی ضد رژیم نگوییم.
اما با وجود همه این اعمال، امام در تمام این مراحل از موضع‌گیری صریح و علنی درباره ایشان، همچنین اجتهاد و عدالت او خودداری می‌کرد. یک بار جمعی از کویتی‌ها خدمت امام رسیدند و درباره آقای شیرازی و این که ایشان مجتهد و عادل هست یا نه، سوال نمودند؛ ولی حضرت امام جوابی ندادند( نه رد کردند و نه تایید)  که موجب ناراحتی این‌ها و بعضی از بزرگان مثل «آیت الله  خویی» شده بود. در مقابل، سید محمد شیرازی به درخواست علمای بزرگ عراق برای ارجاع مردم به مرجعیت امام اینگونه پاسخ داد : « دوستان صلاح ندیدند که من، مردم را به آقای خمینی ارجاع بدهم؛ بنابراین بنده بر سر همان ادعای مرجعیت و الامام المجدد بودن هستم و خداوند ما را از شر اغیار حفظ خواهد کرد.»

 

ماجراجویی در مراسم خاکسپاری

بعد از رحلت «سید محمد شیرازی»  خانواده وی حتی از جسم برادرشان برای اعلام مواضع سیاسی‌شان علیه نظام جمهوری اسلامی دریغ نکردند. با وجود اینکه او  به دستور رهبری در صحن حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)  برای قبر سید محمد شیرازی جایابی صورت گرفت، اما آنها  تشییع جنازه برادرشان را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کردند و اقدام به ایجاد بلوا و آشوب در شهر  قم کردند که مورد اعتراض بسیاری از اهالی قم قرار گرفت.اما در نهایت نیروهای امنیتی  تابوت سید محمد شیرازی را برای دفن به حرم مطهر انتقال دادند.

 این ماجرا تا سال‌ها مستمسکی برای خانواده شیرازی‌ها برای حمله  رهبر انقلاب قرار گرفت؛ در حالی که رهبر انقلاب، هم در پیامی از مجاهدت‌های سید محمد شیرازی تقدیر کرده بودند هم مجلس ختمی در مسجد اعظم قم برای ایشان برگزار کرد.

پیام ایشان در این باره به این شرح بود: « بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم
رحلت عالم مجاهد آیةاللَّه آقای حاج سید محمد شیرازی رحمةاللَّه‌علیه را به بیت شامخ و معظم شیرازی و بخصوص به خانواده‌ی محترم و فرزندان مکرم ایشان و نیز به همه‌ی دوستداران و ارادتمندان آن مرحوم بخصوص به حضرات کربلائیهای مقیم ایران صمیمانه تسلیت عرض می‌کنم.
آن عالم بزرگوار سالهای متمادی از عمر خویش را در عراق و ایران صرف جهاد فرهنگی و سیاسی برای اعلای کلمه‌ی اسلام و ترویج مکتب اهل بیت علیهم‌السّلام نموده و زحمات فراوانی تحمل کردند. تألیفات متعدد ایشان در علوم اسلامی و مبارزه با صهیونیزم و استکبار، متضمن مجموعه‌ی بزرگی از معارف دینی و سیاسی است و سعی مشکور و مجاهدت مقبولی در درگاه خداوند متعال است. ان‌شاءاللَّه.
از خداوند متعال علوّ درجات و حشر با اجداد طاهرینش را برای آن عالم بزرگوار مسألت می‌کنم.
سید علی خامنه‌ای

26/9/1380
 
 ادامه دارد…

موضوعات: فرق و مذاهب, تشیع انگلیسی
[سه شنبه 1398-12-27] [ 06:45:00 ب.ظ ]