پدرش به فدایش…

جمله ای است که امام معصوم علیه السلام به فرزندش بیان می کند.

امام معصوم بخاطر عصمت نه اهل تسامح در الفاظ است و نه اهل اغراق و تعارف. آنچه می گوید کلامی است به جِد بدون تخطی از دستور الهی.

اما امام کاظم علیه السلام این جمله را سه بار برای دخترشان تکرار می کند. و جان امام معصومی که حرمتش از هر واجبی بالاتر را به پای دختر می ریزد. و این گویای چیزی نیست جز ارزش و جایگاه آن دختر.

اما ماجرا از آنجا شروع می شود که روزی امام کاظم علیه السلام از منزل خارج می شود. گروهی از شیعیان از بیرون مدینه برای دیدار امام و طرح سوالات خود به منزل امام میرسند؛ اما وقتی به منزل امام می رسند دختر امام، فاطمه معصومه سلام الله علیها از پشت در، اعلام می کند که پدر در منزل نیست.

اما شیعیان که از مناطقی دور امده بودند اظهار می کنند که سوالاتی دارند و باید پاسخ خود را از امام علیه السلام بگیرند. «بانو» سلام الله علیها سوالات را می گیرند و اعلام می کنند:  فردا بیایید درِ منزل و پاسخ را تحویل بگیرد. فردای آن روز شیعیان پاسخ سوالات خود را دریافت کرده راهی دیار خود می شوند. در راه بازگشت با امام موسی کاظم علیه السلام برخورد می کنند و ماجرا را بازگو میکنند. امام پاسخ سوالات را به دقت مرور می کنند. با دیدن جواب ها سه بار تکرار می کنند :

《فداها ابوها، فداها ابوها، فداها ابوها》

این همان جمله ای است که رسول اکرم صلی الله علیه و اله برای بانوی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها تکرار کرد.

موضوعات: سیره پیشوایان, حضرت معصومه سلام الله علیها
[جمعه 1398-04-14] [ 12:04:00 ب.ظ ]