اندیشه والا








مرداد 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30 31  








جستجو









آمار


  • امروز: 34
  • دیروز: 22
  • 7 روز قبل: 163
  • 1 ماه قبل: 1271
  • کل بازدیدها: 159925



  • احادیث امام حسین





    پس زمینه





     
      ماجرای طلبه فقیر و بیت شعر ناقص ...

    «به ذره گر نظر لطف، بوتراب کند»

    «به آسمان رود و کار افتاب کند»

    عالمی فاضل به نام «سید جعفر مزارعی» نقل می کند: که روزی طلبه ای از طلاب  حوزه  نجف در معيشت خود، در تنگنا و دشوارى غير قابل تحملّى بود .با همان فشار روحی ، روزى وارد حرم می شود و با شکایت روبه ضریح امیر المومنین علیه السلام  می گوید : شما اين لوسترهاى قيمتى و قنديل هاى بى بديل را  در حرم خود گذارده اید ، در حالى كه من براى اداره امور معيشتم در تنگناى شديدى هستم ؟

    شب، اميرالمؤمنين (عليه السلام) را در خواب مى بيند؛ حضرت به او مى فرمايد : «اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فيجيل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد  به خانه فلان كس مراجعه كنى ، وقتی در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :به آسمان رود و كار آفتاب كند .»

     بعد از اين خواب ، دوباره به حرم مطهّر می رود و می گوید: «زندگى من اينجا پريشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهيد !!»

    اما، برای بار دوم حضرت را در خواب مى بيند كه مى فرمايد : «سخن همان است كه گفتم ، اگر در جوار ما با اين اوضاع مى توانى استقامت کنی، بمان  وگرنه بايد به هندوستان به همان شهر برو و خانه فلان راجه را سراغ بگير و به او بگو :به آسمان رود و كار آفتاب كند.»

     صبح که می شود ، طلبه،كتاب ها و لوازم مختصرى كه داشته را می فروشد ؛اهل خير هم با او کمک مى كنند تا اینکه به هندوستان می رسد و در شهر حيدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گيرد. مردم از اين كه طلبه اى فقير با چنان مردى ثروتمند و متمكن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى كنند .وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى كنند مى بيند شخصى از پله هاى عمارت به زير آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گويد :«به آسمان رود و كار آفتاب كند.»

    راجه با شندین این عبارت ، پيش خدمت هايش را صدا مى زند و مى گويد : اين طلبه را به داخل عمارت راهنمايى كنيد و پس از پذيرايى او را به حمام ببريد، با لباس هاى فاخر و گران قيمت بپوشانيد .

     طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذيرايى مى شود .فردای آن روز، افراد صاحب منصب  شهر  وارد شدند و هر كدام  در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند.

     طلبه با دین این منظره از شخصى كه كنار دستش بود ، پرسيد : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است .

     راجه وارد شد و همه به احترامش از جاى برخاستند. راجه رو  به اهل مجلس كرد و گفت :« آقايان من نصف ثروت خود را كه بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلك و منزل و باغات و اغنام و اثاثيه به اين طلبه كه تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه كردم ، و همه مى دانيد كه  من تنها دو دختر دارم ، يكى از آنها را كه از ديگرى زيباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دين ، هم اكنون صيغه عقد را جارى كنيد .»

     صيغه که جارى شد طلبه در  حيرت مانده  ، پرسيد :  «داستان چيست ؟ »راجه گفت : «من چند سال قبل قصد كردم در مدح اميرالمؤمنين (عليه السلام) شعرى بگويم ، يك مصراع گفتم و نتوانستم مصراع ديگر را بگويم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه كردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ايران مراجعه كردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پيش خود گفتم حتماً شعر من، مورد نظر اميرالمؤمنين (عليه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر كردم اگر كسى پيدا شود و مصراع دوم اين شعر را به صورتى مطلوب بگويد ، نصف دارايى ام را به او ببخشم و دختر زيباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمديد و مصراع دوم را گفتيد ، ديدم از هر جهت اين مصراع شما درست و كامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. » طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : «به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند» طلبه گفت : مصراع دوم از من نيست ، بلكه لطف خود اميرالمؤمنين (عليه السلام) است . راجه سجده شكر كرد و خواند : «به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند * به آسمان رود و كار آفتاب كند

     

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام
    [دوشنبه 1398-05-28] [ 10:57:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ولایت امام علی علیه السلام از دیدگاه اهل سنت ...

    حدیث «طیر» و برتری امیر المومنین علی علیه السلام بر دو خلیفه اول


    یکی از روایات هایی که بر برتری مطلق امیر المومنین علی علیه السلام بر دو خلیفه اول دلالت می کند، حدیثی است معروف به حدیث الطیر .گروهی از  علمای اهل سنت که با اعتراف به این مسله  این روایت را نقل کردند.

    از جمله علمایی که به سند صحیح این روایت را نقل کرده «حاکم نیشابوری» است.
    او در کتاب« المستدرک علی الصحیحین» در جلد سوم صفحه 141 روایت را اینطور نقل می کند:
    عن یحیی بن سعید، عن انس بن مالک قال: کنت اخدم رسول الله صلی الله علیه و آله ، فقدم لرسول الله صلی الله علیه و آله فرخ مشوی، فقال: « اللهم ائتنی باحب خلقک الیه یأکل معی من هذا الطیر» قال : قلت: اللهم اجعله رجلا من الانصار، فجاء علی رضی الله عنه، فقلت: إن رسول الله صلی الله علیه و آله علی حاجه، ثم جاء، فقلت: أن رسول الله صلی الله علیه و آله علی حاجه،ثم جاء، فقلت: أن رسول الله صلی الله علیه و آله علی حاجه، فقال رسوال الله صلی الله علیه و آله «افتح»، فدخل، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله « ما حبسک یا علی» فقال : إن هذه آخر ثلاث کرات یردنی أنس یزعم إنک علی حاجه، فقال: « ما حملک علی ما صنعت؟؟» فقلت یا رسول الله سمعت دعاءک ،فأحببت أن یکون رجلا من قومی، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله : « ان الرجل قد یحب قومه»


    انس بن مالک، خادم پیامبر صلی الله علیه و آله گوید: محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بودم که کبوتری بریان برای حضرت آوردند. پیامبر صلی الله علیه و آله با دیدن آن ، دست به دعا گشود و عرضه داشت: «بار خدایا، بهترین خلق خود را بفرست تا با من هم غذا گردد.» من گفتم کاش آن شخص یکی از انصار باشد. ناگهان علی (علیه السلام) از راه رسید و اجازه ورود خواست، من گفتم : پیامبر صلی الله علیه و آله به کاری مشغول است. این کار تا سه مرتبه تکرار شد تا این که خود با صدای بلند پیامبر صلی الله علیه و آله را صدا زد و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: در را باز کن! آن گاه از علی علیه السلام پرسید چه کسی مانع ورود تو گردید؟ علی علیه السلام عرض کرد: انس سه بار مرا رد کرد. حضرت پرسید : ای انس چه چیز باعث این کار تو شد ؟ گفتم ای رسول خدا من دعای خیر شما را شنیدم و خواستم این توفیق نصیب فردی از قبیله من گردد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: « هرکس به فکر مردی از قوم خویش است.»
    «حاکم نیشابوری» بیان می کند که این روایت را بیش از 30 نفر از «مالک ابن انس» روایت کردند

    «ابن حجر عسقلانی» در «کتاب المطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه » جلد 17 صفحه 108 این روایت را با کمی تفاوت در الفاظ نیز از« انس بن مالک »نقل می کند و در روایت بیان می کند که با شنیدن دعای پیامبر صلی الله علیه و آله هر کدام از عایشه و حفصه دعا کردند که خدایا این فرد پدر من باشد.
    و این گونه است که این روایت سند برتری حضرت امیر المومنین نسبت به دو خلیفه اول به اعتراف اهل سنت است .

    منابع: 1- «المستدرک علی الصحیحین» ، حاکم نیشابوری، جلد سوم صفحه 141 

             2- «لمطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه » جلد 17 صفحه 108

    پ.ن: ابن حجر عسقلانی: یکى از علماى بزرگ حديث، فقه ،موّرخ و شاعر اهل سنت است که معروف به «حافظ العصر» و «شيخ الاسلام»  که در دانش و احاطۀ مسلم و بى چون و چراى برحديث و فقه مشهور است.

         

    موضوعات: سیره پیشوایان, امیر المومنین علیه السلام
     [ 09:39:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مناظره امام باقر علیه السلام با اسقف مسیحیت ...

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام باقر علیه السلام
    [جمعه 1398-05-18] [ 08:47:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت