داستان هایی از زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام | ... | |
وارث حیدر باش روایت شده حضرت زهرا سلام الله علیها هنگام بازی دادن فرزندش ، حضرت امام حسن علیه السلام ، این اشعاد را می خواند و از این راه به پرورش روحی ایشان می پرداخت: « اشبه اباک یا حسن و اخلع عن الحق ارسن و اعبد الها ذالمنن و لا توال ذا الامن ؛ ای حسن! مانند پدرت باش و ریسمان از گردن حق بردار و معبود احسانگر را بپرست و با کینه توزان دوستی مکن)(1) خُلق کریمان امام حسن (علیه السلام) در همسایگی خود مردی یهودی داشتند که دیوار منزلش ترک داشت و نجاست به دیوار حیاط منزل امام نشت کرده بود. روزی زن آن همسایهی یهودی، منزل امام حسن (علیه السلام) آمد و پی به موضوع و آزارشان برد. داستان را به شوهرش نقل کرد. شوهرش منزل امام رسید و پرسید چرا اعتراضی نکردهاید؟ امام فرمودند: این نشت نجاست در حدی نبود که برای من مشکلساز باشد و همسایه باید همسایه را در حد توان تحمل کند. در دین ما مدارا با همسایه بسیار توصیه شده است. مرد یهودی با خانواده همان لحظه به اسلام روی آوردند و مسلمان شدند.
پ.ن : 1- منبع :فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی، ص 112
[جمعه 1399-02-19] [ 01:08:00 ب.ظ ]
لینک ثابت |