اندیشه والا








فروردین 1398
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << < جاری> >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            








جستجو









آمار


  • امروز: 23
  • دیروز: 154
  • 7 روز قبل: 343
  • 1 ماه قبل: 2251
  • کل بازدیدها: 162013



  • احادیث امام حسین





    پس زمینه





     
      عاشقانه های رباب سلام الله علیها( علاقه امام حسین علیه السلام به همسرش رباب) ...

                 .

    «رباب»، دختر «امرءالقیس» از قبایل شامی بود. پدرش در زمان خلیفه دوم، مسلمان می شود و از شدت  علاقه و ارادت به حضرت علی(علیه السلام ) سه فرزند خود را  به عقد ازدواج امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)  درآورد. (1)  

    در برخی از نقل های تاریخی  پدر رباب را انیف کلبی معرفی کرده اند .(2) اما نقل اول شهرت بیشتری در تاریخ دارد.

    «رباب» به عقد امام حسین(علیه اسلام ) درآمد و تا آخرین لحظات زندگی آن حضرت در کنار حضرت ماند. «رباب» دو فرزند از امام حسین(علیه السلام ) داشت، یکی سکینه و دیگری عبداللّه ( علی اصغر) . که در روز عاشورا در جلوی چشم پدر و مادرش به شهادت رسید.(3) و سکینه (سلام الله علیها) نیز، بعدها در شمار زنان بزرگ عالم اسلام درآمده، بویژه در ادب، شخصیت شناخته شده ای یافت.

    «رباب » نیز علاقه وافری به امام حسین(علیه) داشت. او در سفر کربلا همراه امام(علیه السلام) بود و پس از شهادت آن حضرت،  نیز وفاداری اش را به زبان شعر، و نیز در عمل، نشان داد.

    دو مرثیه از «رباب»  به جا مانده ،که هر دو دارای معانی بسیار زیبا بوده ونشان از  خلوص و ارادت رباب( عشق او به حضرت) دارد.  در یکی این مرثیه ها اینطور شعر می سراید:

    «اِنَّ الّذی کانَ نورا یُستَضضاءُ به / بِکربلا قتیلُ جزاکَ غَیْرُ مدفونِ

    جَنَبِتَ خُسرانَ الموازین/  قد کنتَ لی حَبلاً صَعبا اَلُوذُبه و

    کنت تَصْحَبنا بالرَحم و الدین/ مَن لِلْیَتامی وَ مَنْ للسائلین و مَنْ

    یُغنی و یاوی اِلیْه کُلُّ مِسْکِینِ/وَ للّه ِ لاَابتَغی بَیْنَ الرّملِ و الطین»

    «آن پرتوی که دیگران از درخشش آن بهره می بردند، در کربلا کشته شده و غیر مدفون رها شده است.ای فرزند پیامبر(صلی الله علیه و اله)! خدا از طرف ما تو را پاداش نیکو داده و در وقت «میزان» تو را از هر زیانی به دور دارد. تو آن چنان کوه محکمی بوده که من بدان پناه می بردم و تو با رحمت و از سر دینداری با ما همنشینی داشتی.دیگر چه کسی برای یتیمان و فقیران، مانده؟ و چه کسی است که مسکینان بدو پناه برده و او بی نیازشان سازد؟ به خدا قسم! دیگر سایه ای بعد از تو بر سرم نخواهم پذیرفت تا در میان خاک، پنهان شوم.» (4)

    «رباب» در بیت سوم، ارتباط عمیق خود را با امام (علیه السلام) به تصویر می کشد.

    «رباب» ، زمانی که در محفل ابن زیاد، سر امام حسین(علیه السلام) را در دامن نهاده، بر آن بوسه می زد،

    ادامه »

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام حسین علیه السلام
    [سه شنبه 1398-01-20] [ 01:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حضرت رسول اکرم صلی_الله علیه و آله از منظر اندیشمندان غیر مسلمان ...

    ژان ژاک روسو درباره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این گونه بیان می کند: « حضرت محمد، پیامبر اسلام، نظریه بهتری داشت و توانست سیستم سیاسی خود را به خوبی متحد سازد.» (1)

    جرج برنارد شاو، نویسنده معروف ایرلندی شخصیت  پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)  را این گونه توصیف می کند:
    «او را باید منجی بشریت خواند. من اعتقاد دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می‌شد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده می‌کرد. او عالی‌ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است. او به دین دعوت کرد. یک تمدن را پایه گذاری کرد. ملتی را بنا نهاد. اخلاق را نهادینه کرد. اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزش‌های او را به صحنة عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او «محمد» است. در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. رسالت خود برای دعوت به دین راستین (اسلام) را در سال چهلم عمر خود آغاز کرد و در شصت و سومین سال عمرش با جهان وداع گفت. در مدت کوتاه 23 سال از پیامبری‌اش به پرستش خدای یگانه رهنمون شد. وی مردم را از جنگ و نزاع‌های قبیله‌ای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظام‌مند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله )یا پس از او نشناخته است. تصور همه این عجایب باور نکردنی در طی این دو دهه نخست است»(2)

    ماهاتما گاندی رهبر فقید هند در کتاب «هند جدید» در مورد شخصیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌گوید:
    «جالب است بدانید که بهترین کسی که امروزه بدون هیچ چون و چرایی، در قلب میلیون‌ها انسان جا گرفته، «محمد» است. از اینجا من متقاعد شده‌ام که این شمشیر نبود که در آن روزها مردم زیادی را تسلیم اسلام کرد. «محمد» سخت ساده زیست بود. مثل دیگر پیامبران متقی بود. به شدت امانتدار بود. از خودگذشتگی شدید نسبت به دوستان و پیروان، جسارت، بی‌باکی و توکل مطلق به خدا در رسالت شخصی، از ویژگی‌های محمد(صلی الله علیه و آله) بود. قبل از این ویژگی‌ها او به هیچ وجه از شمشیر برای برداشتن سدهای جلوی راه خود استفاده نمی‌کرد.» (3)

    منابع: 

    1-منبع:ماهنامه سیاحت غرب، ش 38، پیامبر اعظم از نگاه متفکران غربی، حسین پاشا. 

    2-منبع: یامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) در ایینه گفتار اندیشمندان غیر مسلمان، محمد کاظم جعفر زاده فیروزآبادی 

    3-منبع: مهدی نصیری، ویژه‌نامه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، ص 61.

    موضوعات: سیره پیشوایان, رسول اکرم صلی الله علیه و اله
    [چهارشنبه 1398-01-14] [ 08:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      داستان توبه «بشر حافی» با کلام امام موسی کاظم علیه السلام ...

    مرحوم علامه آیت الله حسینی طهرانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه توبۀ بشر را اینطور نقل می کنند:  حضرت امام کاظم علیه‌السّلام از خانه بِشْرِ حافى در بغداد عبور می‌کردند، که صداى غنا و رقص و نى به گوش حضرت رسید، در این حال کنیزى از منزل خارج شد. حضرت به او فرمودند:

    « یَا جَارِیَةُ! صَاحِبُ هَذَا الدَّارِ حُرٌّ أَمْ عَبْدٌ؟! فَقَالَتْ: بَلْ حُرٌّ. فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: صَدَقْتِ؛ لَوْ کَانَ عَبْدًا خَافَ مِنْ مَوْلَاه ؛ خانم! مالک این خانه آزاد است یا بنده؟! گفت: آزاد است»

    حضرت کاظم علیه‌السّلام گفت: راست گفتى؛ اگر بنده بود، از آقاى خود مى‌ترسید و چنین کارى نمى‌کرد.»

     آن کنیز چون بازگشت، آقاى وى که بر سر سفره شراب بود گفت: چرا دیر برگشتى؟! کنیز گفت: مردى با من چنین و چنان گفت.  بشر در این حال فوراً با پاى برهنه (حافیاً) از منزل بیرون شد تا حضرت امام کاظم علیه السّلام را دیدار کرد، و عذر خواهى نمود و گریست، و از کردارش و عملش شرمنده شد، و بر دست آن حضرت توبه نمود. 

    منبع: نور ملكوت قرآن‌، علامه آیت‌الله حسینی طهرانی، ج ۳ ص ۲۸۱

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام کاظم علیه السلام
    [دوشنبه 1398-01-12] [ 01:45:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مناظره امام کاظم علیه السلام هارون الرشید ...

    زمانی که هارون الرشید امام کاظم علیه السلام را از مدینه به بغداد آورد، مجلسی ترتیب داد در آن مجلس  هارون الرشید به امام علیه السلام گفت: «می خواهم از شما چیزهایی بپرسم که مدتی است در ذهنم هست و تا کنون از کس نپرسیده ام،به من گفته اند که شما هرگز دروغ نمی گویید. » 

    امام علیه السلام فرمود: «اگر  من آزادی بیان داشته باشم، آنچه می دانم در زمینه ی سوالت پاسخت را خواهم داد»

    هارون آزادی را به امام علیه السلام داد و گفت: «در بیان آزاد هستید،هر چه می خواهید بفرمایید…»

    هارون گفت سوال اول : چرا شما و مردم،معتقد هستیدکه شما فرزندان ابو طالب از ما فرزندان عباس برترید،در حالیکه ما و شما از تنه ی یک درختیم.

    امام علیه السلام جواب می دهد: «ابو طالب و عباس هر دو عموهای پیامبر بودند و از جهت خویشاوندی با پیامبر،با هم فرقی ندارند.اما ما از شما به پیامبر نزدیکتریم.»

    هارون گفت: چگونه؟

    امام علیه السلام پاسخ میدهد:  «چون پدر ما ابو طالب با پدر رسول اکرم برادر تنی (پدر و مادر یکی) بودند ولی عباس برادر ناتنی (تنها از سوی مادر) بود.»

    هارون سوال بعدی را می پرسد: « چرا شما مدعی هستید که از پیامبر ارث هم می برید،در حالی که می دانیم هنگامی که پیامبر رحلت کرد عمویش عباس (پدر ما) زنده بود اما عموی دیگرش ابو طالب (پدر شما) زنده نبود و معلوم است که تا عمو زنده است،ارث به پسر عمو نمی رسد.

    ادامه »

    موضوعات: سیره پیشوایان, امام کاظم علیه السلام
     [ 01:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سفر علی محمد باب به اصفهان ...

    «علی محمدباب» قبل از سفر به بوشهر به پیروان خود در عتبات ، توقیعی(نامه ) نوشته بود که پس از سفر مکه به عتبات برمی گردد. بخاطر همین گروهی از «بابیان» در آنجا منتظر بوند اما بعد از حبس «علی باب» در نوروز 61 ، توقیعی  از او به آنها رسید که: «آمدن من به عتبات امکان ندارد و شما به اصفهان رفته و منتظر تعالیم جدید بمانید . و اگر مصلحت باشد شمارا به شیراز فرا می خوانم و گرنه در اصفهان بمانید و منتظر اراده خدا باشید.»

    «نبیل زرندی مورخ بهایی« در این خصوص بیان می کند : «وصول این توقیع که امتحان شدید برای اهل ایمان بود اثرات عجیبی در مومنین ایجاد کرد. بعضی در این امتحان لغزیدند و گفتند : چطور شد که سید باب بوعده خود وفا نکرد؟ آیا خلف وعده خود را هم به امر خدا می داند؟»

    در این زمان شیراز مبتلا به وبا بود و از طرفی «منوچهر خان معتمد الدوله(گرجی) »حاکم اصفهان با تحریک و تشویق «ملا حسین بشرویه» باعث شد «علی باب» فرصت را غنمیت شمرد و به سوی اصفهان حرکت کند. او در اصفهان در منزل «منوچهر خان گرجی» ساکن شد.

    ادامه »

    موضوعات: بهاییت
    [چهارشنبه 1398-01-07] [ 04:19:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آغاز حرکت علی محمد باب ...

    «علی باب» برای اینکه بتواند ادعا و حرکت خود را با روایات اسلامی تطبیق دهد به قصد سفر به مکه راهی بوشهر می شود -که از بوشهر حرکت کند- و در این سفر فقط «محمد علی قدوس» او را همراهی می کرد.

    در اینکه باب واقعا به مکه رفته یا نه و اینکه اگر رفته چه اتفاقاتی رقم خورده، بین مورخین اختلاف نظر وجود دارد.

    بعد از این اتفاق «ملا صادق خراسانی» در یکی از مساجد شهر بوشهر، عبارت« اشهد ان علیا قبل نبیل باب، بقیه الله؛ شهادت می دهم که علی قبل از علی محمد باب بقیه الله است» را وارد اذان کرد و اعلام کرد که این کار را به دستور مستقیم باب انجام داد.

    وقتی این خبر به گوش «حسین خان» حاکم شیراز رسید سربازانی را برای دستگیری «باب» می فرستد ، اما «باب» برای رهایی از این مخمصه از ادعای خود دست کشید و اعلام توبه کرد.و این اولین توبه «باب» بود.

    با وجود اینکه منابع بهایی و بابی سعی دارند که «باب» را استوار در دعوت نشان دهند اما «نبیل زرندی» موزخ بهایی، اینگونه نقل می کند که:  «باب رو به جمعیت (که در مسجد وکیل شیراز بودند) کرد و گفت: لعنت خدا بر کسانی که مرا وکیل امام غادب بدانند، لعنت خدا بر کسانی که مرا منکر نبوت حضرت رسول بداند،لعنت خدا بر کسانی که مرا منکر انبیاء الهی بدانند، لعنت خدا بر کسانی که مرا منکر امامت امیر المومنین و سایر ائمه اطهار بدانند…»(1)

    بعد از این توبه، او شش ماه در خانه پدری خود محبوس و تحت نظر بود؛ اما باز هم دست از مدعیات خود برنداشته بود  

     پی نوشت:

    1-  تلخیص تاریخ زرندی،ص132

    موضوعات: بابیت
     [ 12:54:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت